ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر رهبر معظم انقلاب صورت گرفت
برگزاری مراسم عزاداری های روزهای آخر ماه صفر
مراسم عزاداری روز رحلت حضرت ختمیمرتبت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله و شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام صبح جمعه در حسینیه امام خمینی (ره)با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این مراسم که به علت رعایت ضوابط بهداشتی بدون حضور جمعیت برگزار شد، حجتالاسلام کاشانی در سخنانی با بیان نکاتی از سیره نبوی و علوی، توجه به نصرت الهی در محاسبات و خسته نشدن از مجاهدت در راه خدا را دو جزء مهم از عقلانیت برشمرد و گفت: در برابر دشمن حتماً باید با تمام قوا و استعداد به مقابله رفت اما تاریخ اسلام نشان میدهد هر جا مسلمانان صرفاً به اسباب مادی، متکی و به آنها مغرور شدند، نتیجه با ناکامی همراه بوده است. همچنین در این مراسم آقای مرتضی طاهری به ذکر مصیبت و مرثیهسرایی پرداخت.
مراسم عزاداری روز شهادت امام رضا علیهالسلام برگزار شد. مراسم عزاداری روز شهادت حضرت امام علیبنموسیالرضا علیهالسلام صبح شنبه در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این مراسم که به علت رعایت ضوابط بهداشتی بدون حضور جمعیت برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین عابدینی در سخنانی، برادری و ارتباط بین مؤمنین را لازمه درک مراتب توحیدی دانست و گفت: در نگاه دینی و براساس روایات متعدد، ایثار و گذشت، خوشرویی، انفاق و گرهگشایی از جمله مصادیق اخوّت مؤمنانه است که این ارتباط لازمه ارتباط با معصوم و تقرب به پروردگار است. همچنین در این مراسم آقای محمود کریمی به ذکر مصیبت و مرثیهسرایی پرداخت.
واکنش چهره های مختلف به توهین ها و حملات زنجیره ای علیه رئیس جمهوری
از موج توهین تا تهدید به اعدام
سخنرانی روز چهارشنبه روحانی درباره جنگ و صلح و بیان روایاتی از امامحسن(ع) بهانهای تازه برای مخالفان شد تا در رفتاری سؤال برانگیزو بحث برانگیز درخواست اعدام رئیس جمهوری را بدهند
محمود واعظی:
برخی سکوت کنندگان دربرابر توهینها و بداخلاقیهابه رئیس جمهور باید بدانند این بیاخلاقیها تنها به رئیس جمهور محدود نیست بعداً نوبت خودشان هم میشود
اکبر ترکان :
اختلاف نظر در سطوح عالی در ادوار دیگر هم بوده است، اما همواره اخلاقیات بر آنها حاکم بوده است. اما امروز رقابتهای سیاسی به بیاخلاقی تبدیل شده است
محمدرضا باهنر :
متوسل شدن به ابزارهای توهین یا تهدید حتماً فضای نقد منصفانه و تبادل نظر و تعاطی افکار را مخدوش می کند و این شرایط آسیبی خواهد بود برای مردمسالاری دینی
محمد هاشمی:
رهبر معظم انقلاب سالها پیش از صلح امام حسن(ع) به نرمش قهرمانانه تعبیر کردند. صلح همچون جنگ، بخشی از واقعیتهای زندگی ائمه بوده است که قابل انکار نیست
غلامرضا ظریفیان:
نوع مواجهه منتقدان با سخنان رئیس جمهوری را میتوان «تاریخپریشی» توصیف کرد. بحث آقای روحانی درباره صلح امام حسن(ع) هم در منابع اهل سنت و هم منابع شیعه آمده است
علی مطهری:
من مذاکره با امریکا را در شرایط فعلی به صلاح نمیدانم اما معتقدم اظهارنظر هر ایرانی خصوصاً رئیسجمهوری باید آزاد باشد و نباید موجب توهین و تهدید شود
گروه سیاسی/ نزدیک به 5 ماه از آغاز به کار مجلس اصولگرای یازدهم میگذرد. نمایندگانی که با هزار وعده و وعید و شعار معیشتی پای به ساختمان بهارستان گذاشته بودند حالا با این واقعیت روبهرو هستند که در راستای تحقق آن وعدههای اقتصادی خود کارنامه قابل قبولی برای عرضه به مردم ندارند. از اینروست که در نبود یک برنامه منسجم و راهبردی برای برونرفت از وضعیت فعلی یا کمک به دولت، هر یک از نمایندگان برای توجیه این دستهای خالی مسیر جداگانهای را در پیش گرفتهاند. یکی فرصت را معتنم شمرده تا با موجسواری روی گرفتاریهای مردم سفرهای زودهنگام انتخاباتی معطوف به ریاست جمهوری 1400 را کلید بزند و برخی دیگر با چشمپوشی از وعدههای اقتصادی در تدارک تغییر قانون انتخابات باشند و برخی هم در فکر تدوین طرحهایی برای محدود کردن فضای مجازی و... باشند. اینها هم اما گویا برای سر پوش گذاشتن به نداشتههای مجلس اصولگرا کافی نیست و گویا حربه و بهانه قویتری نیاز است برای توجیه. اینگونه است که دولت و رئیس آن بر خلاف توصیههای رهبر معظم انقلاب در سیبل اهداف حملات قرار میگیرند بدون هیچ توضیحی درباره آنکه این موج توهینها و تهدیدها قرار است کدام مشکل بر زمین مانده مردم را حل کند. این موج البته از همان روزهای ابتدای آغاز به کار مجلس شروع شده بود، آنجا که عدهای از منتخبان تازه کار، مدعی استیضاح رئیس جمهوری شدند و همزمان در جلسهای که وزیر امور خارجه برای ارائه گزارش برنامههای این وزارتخانه میهمان آنها بود، هر نسبت و اتهام ناروایی که دم دستشان بود روانه محمد جواد ظریف کردند.
رهبر معظم انقلاب اما در دیدار مجازی نمایندگان با ایشان، به صراحت هم با رفتار برخی نمایندگان در بیان توهینآمیز انتقادات مخالفت کردند و هم استیضاح رئیس دولت را خلاف مصالح کشور دانستند.
توصیههای رهبری به مجلس این نوید را میداد که در شرایط مواجهه سخت مدیریت کشور با تحریم و کرونا حداقل قوای سه گانه روندهای تخریبی و اصطکاکآمیز را کنار بگذارند و همافزایی و همکاری ملی را پیشه کار خود کنند. در همین چارچوب بود که حسن روحانی رئیس جمهوری هم اعلام کرد که دولتش هیچ قصدی برای ورود به مسائل حاشیهای ندارد و در فاصله باقی مانده تا پایان عمر یکساله خود آنچه در اولویت است کار است و کار.
این امیدواریها البته دیری نپایید. مجلسیها به وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت صمت (مدرس خیابانی) رأی اعتماد ندادند. در ادامه موج توهینها به دولت شروع شد و این بار با عبور از وزرا به شخص رئیس جمهوری رسید. اینگونه بود که پروپاگاندای حضور در میان مردم به نام نظارت میدانی و بدون توجه به رعایت پروتکلهای بهداشتی به میدان آمد و حسن روحانی را هدف حملات و توهینها قرار داد. اردشیر مطهری نماینده گرمسار و آرادان و همشهری محمود احمدینژاد در جلسه رأی اعتماد به علیرضا رزم حسینی، وزیر پیشنهادی صمت ابایی از لعن و نفرین رئیس جمهوری از پشت تریبون مجلس نکرد و البته قابل تأملتر اینکه هیچ تذکری هم از سوی هیأت رئیسه مجلس نگرفت.
تکمیل کننده این نوع ادبیات، علی اصغر عنابستانی نماینده سبزوار در مجلس بود که او هم همانند اردشیر مطهری پیوندی با احمدینژاد داشت. رئیس ستاد انتخاباتی احمدینژاد در استان خراسان رضوی که بعدها به مسئولیت فرمانداری و استانداری رسید، در ئوئیتی پا را در ناسزاگویی به رئیس جمهوری فراتر گذاشت و
«اف بر تو» را حواله روحانی کرد.
قطعه دیگری از این پازل توهین و افترا را علیرضا نظری نماینده خمین در مجلس تکمیل کرد. آنجا که در گفتوگویی با خبرگزاری فارس مدعی شد ۱۰۰ میلیارد تومان برای ساختمان دانشکدهای در دانشگاه شهید بهشتی که «دختر حسن روحانی» قرار بود در آن عضو هیأت علمی شود، از اعتبارات کرونا تخصیص یافته است. حال آنکه توضیحات دانشگاه شهید بهشتی و سخنگوی دولت و رئیس دفتر رئیس جمهوری معلوم کرد که این ادعا هم دروغی بیش نبوده است.
حالا اما ارزیابی اتاق فکرهای انتخاباتی تندروها به این نتیجه رسیده که موج توهین و تخریب آورده مورد نظر را برای آنها در پی نداشته و کمپین انتخاباتی 1400 جسارت بیشتری باید به خرج دهد. در این مرحله دیگر گویا کاری از دست نمایندگان تازه وارد و ناشناخته بر نمیآید و باید چهرههای مشهورتر و شناخته شدهتر به تندروی وارد میدان شوند. اینگونه است که پای مجتبی ذوالنوری نماینده قم و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به میان کشیده میشود. آن هم نه با انتقاد و تخریب بلکه با تهدید روحانی! او در حساب توئیتری خود نوشت: «جناب روحانی اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن با معاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر میکنید! امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمیشوند؛ با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود.» موج توهین و تخریب حالا تبدیل به تهدید و اعدام شده است آن هم از سوی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس. اما به چه بهانه یا جرمی؟ یک اظهارنظر رئیس جمهوری درباره امام حسن(ع) که حتی نتیجهگیری خاصی هم از سوی روحانی در پی نداشت. روحانی چهارشنبه در جلسه هیأت دولت گفته بود: «امام مجتبی به ما میآموزد که مرد جنگ باشیم به روز جنگ، و مرد صلح باشیم به روز صلح. اگر در روز صلح، جنگیدیم و در روز جنگ، صلح کردیم، هر دو خطا و اشتباه است. بموقع باید بایستیم و بجنگیم و بموقع باید صلح کنیم.» دلواپسان اما تفسیر و تعبیر خود را از این سخنان داشتند و نگران شدند که مبادا مذاکره و گفتوگویی با امریکا در میان باشد. حال آنکه رئیس جمهوری و وزیر خارجه در پاسخ به تمایل رئیس جمهوری امریکا برای مذاکره بارها تأکید کردهاند که گفتوگو با امریکا در شرایط فعلی و تا زمانی که امریکا از راه اشتباه خود بازنگردد، میسر نیست.
در واکنش به این تهدید علی مطهری نماینده پیشین مجلس در توئیتر نوشته است: «من مذاکره با امریکا را در شرایط فعلی به صلاح کشور نمیدانم اما معتقدم اظهارنظر هر ایرانی خصوصاً رئیس جمهوری در این مورد باید آزاد باشد و نباید موجب توهین و تهدید شود. اینکه مقام رهبری مخالف مذاکره هستند مانع اظهارنظر دیگران نیست.»
مهدی نصیری از چهره های فرهنگی با سابقه و دین پژوه هم در واکنشی اعتراضی به توئیت ذوالنوری در توئیتر نوشت: « گام اول انقلاب را با شعار آزادی همه گروه ها و جناحها و احزاب آغاز کرده بودیم، به اینجا رسیدیم. اکنون در طلیعه گام دوم با تهدید به اعدام به کجا خواهیم رسید؟»
«حسامالدین آشنا»، مشاور رئیس جمهوری هم روز پنجشنبه در واکنش به توهینها به رئیس جمهوری در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «فحاشی انسان را نه دانشمندتر میکند و نه نورانیتر.» معصومه ابتکار، معاون زنان و خانواده رئیس جمهوری هم در همین باره نوشت: «صلح بهتر است. قرآن کریم صلح را از خانواده خواسته... والصلح خیر... پیامبر اکرم همواره از صلح استقبال کردند امام حسن(ع) با حسن خلق مرام صلح را بر پا کرد امام حسین(ع) را وادار به جنگ کردند امام رضا (ع) هم خواستار صلح شد حالا همین مطالب را رئیس جمهوری گفته! چرا اینقدر بر آشفتید؟» مسأله در همین سؤالی است که معصومه ابتکار پرسیده است. چرا برآشفته شدند؟ این برآشفتگی و حاشیهسازی در کشور کدام مسأله و مشکل اقتصادی مردم را قرار است رفع کند؟ و البته سؤال اساسیتر آیا تندروها از هرگونه برنامه و طرحی که منجر به رفع مشکلات در عمر یکساله دولت روحانی شود همراهی میکنند؟ یا صلاح اتاق فکرهای انتخاباتی در بدتر شدن اوضاع و دست برتر آنها برای حمله بیشتر به دولت و حواله دادن همه مشکلات به دولتی است که در حکم آفتاب لب بام است؟ گرفتاری و مشکلات مردم و ایستادن در کنار مردم آیا یک دغدغه ملی و مردمی است یا ابزاری برای سرپوش گذاشتن به نداشتهها و بیبرنامگیهای جریان مخالف و دستان خالی مجلس؟
واعظی: نوبت به سکوت کنندگان هم می رسد
رئیس دفتر رئیس جمهور هم در رابطه با توهین و بیاحترامیها از تریبونهای مختلف به رئیس جمهور گفت: افرادی که بیاخلاقی انجام میدهند و برخی دیگر هم در این بین سکوت میکنند، باید بدانند این بیاخلاقیها تنها به رئیس جمهور نیست بعداً نوبت خودشان هم میشود. متأسفانه عدهای رقابتهای تبلیغاتی و انتخاباتی را برای سال ۱۴۰۰ خیلی زود شروع کردند و در این بین، مردم ضرر میکنند. اجازه دهید کشور را اداره و مشکلات مردم را حل کنیم.به گزارش برنا، محمود واعظی افزود:اگر میخواهید، کار تبلیغاتی و انتخاباتی کنید و سفر بروید ولی این که در سفر، فقط شعار دهید و کار تبلیغاتی کنید و بگویید فقط ما میتوانیم کار انجام بدهیم، مردم میدانند که شما قبلاً سرکار بودید و قبلا هم مسئولیت داشتید ولی هیچ کدام از این کارها را نتوانستید، انجام بدهید؛ مدعیان امروز، عملکردی روشن دارند. نمیخواهیم وارد این مقولات شویم.او در پاسخ به این سؤال که آیا چنین هجمههایی در دولتهای قبل هم سابقه داشته است، گفت: خیر آنقدر سابقه نداشته است.
برجستهترین اقدام امام حسن(ع) صلح با معاویه بود
اظهار نظر رئیس جمهوری درباره صلح امام حسن (ع) که با حمله جبهه دلواپسان از روزنامه کیهان گرفته تا ذوالنور و علمالهدی و پناهیان و رحیم پور ازغدی مواجه شده، در حالی است که نماینده ولی فقیه در سپاه برجستهترین اقدام امام حسن(ع) را صلح او با معاویه عنوان کرده است. به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی سپاه پاسداران، حجتالاسلام والمسلمین «عبدالله حاجی صادقی» در مراسم عزاداری ۲۸ صفر که مصادف با رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا (ع) است، پنجشنبه در ستاد فرماندهی کل سپاه اظهار داشت: عبودیت، حسن خلق، حلم و کمک به نیازمندان از کمالات امام حسن مجتبی(ع) بود و در آنها یگانه روزگار است. وی برجستهترین اقدام امام حسن (ع) را صلح او با معاویه عنوان کرد و گفت: این اقدام امام حسن(ع) از همه کمالات بالاتر است. بنا بر گفته مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در کتاب انسان ۲۵۰ ساله، اگر امام حسن مجتبی(ع) این صلح را انجام نمیداد آن اسلام ارزشی و نهضتی از بین میرفت و ذکر اسلام برمیافتاد.
برش
به امریکاییها نخ ندهید
ذوالنوری البته دیروز در پاسخ به واکنشها به توئیت تهدیدآمیز خود پای استیضاح رئیس جمهوری را هم به میان کشید و در توئیتی نوشت: «استیضاح روحانی از دستور خارج نشده. استیضاح به قوت خودش باقی است. پرونده استیضاح دست بنده است 44 نفر امضا کردهاند که 11 نفر امضایشان را پس گرفتهاند.» حسامالدین آشنا هم در واکنش به او نوشت: «استیضاح حق اکثریت قاطع مجلس است اما ایجاد تزلزل در حاکمیت، تضعیف دولت در زمان جنگ اقتصادی، نخ دادن به هر دو نامزد انتخاباتی امریکا برای کوتاه نیامدن در برابر دولت فعلی ایران و تعویق هرگونه رفع یا کاهش تحریمها تا استقرار دولت بعدی در ایران از وظایف نمایندهای با 204 هزار رأی نیست.»
توهین و تهدید آسیب مردمسالاری دینی
محمدرضا باهنر
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
یکی از اصول مردمسالاری دینی آزادی حق اظهار نظر در چارچوب قانون اساسی است. قاعدتاً این اصل مسیر را برای پرداخت بهتر کارشناسی مسائل و امور مهم هموار میکند و در حقیقت کمک کننده مهمی است برای تصمیمسازیها بر اساس سازوکارهای تعریف شده قانونی. در چنین فضایی منتقدان هم این فرصت را پیدا میکنند تا نقطه نظرات خود را بیان کنند. حتماً شایستهتر و البته اسلامیتر و قانونیتر آن است که بیان دیدگاهها و انتقادات هم در مسیر قانونی و عرف موجود و به دور از انگ زدنها و توهینهای احتمالی باشد. متوسل شدن به ابزارهای تخریب و توهین یا تهدید حتماً فضای نقد منصفانه و تبادل نظر و تعاطی افکار را مخدوش میکند و این شرایط آسیبی خواهد بود برای مردمسالاری دینی. اینکه نمایندگان مجلس یا هر چهره سیاسی دیگری منتقد مواضع یا سیاستها و برنامههای رئیس جمهوری باشد امری طبیعی است و اتفاقاً اگر چنین نباشد یا امکان بیان نقد برنامهها و مواضع وجود نداشته باشد جای اشکال است. اما همان گونه که اشاره شد، در بیان این انتقادها هم مراعات اخلاق و قانون و بخصوص تبعات مرتبط بر نحوه بیان انتقاد هم باید مد نظر باشد. حاشیهسازی در شرایط فعلی نه به صلاح دولت و مجلس و نه مردم و کشور است. البته لازم است رئیس محترم قوه مجریه نیز با سعه صدر شنوای انتقادها باشد و انتقاد سازنده را چراغ راه دولت در مسیر پرفراز و نشیب خدمت بداند . ناگفته پیداست که همه ما در کنار هم شرایط سختی را داریم سپری میکنیم و اگر بنا بر آن باشد که منافع حزبی و جریانی خود را بر مسائل مهمتر و کلانتر ملی ترجیح دهیم، افکار عمومی حتماً قضاوت شایستهای از رفتارهای ما نخواهد داشت چون احساس میکند آنچه در میان این دعواهای سیاسی و جنجالسازیها گم میشود، دغدغهها و مشکلات آنهاست.
بی اخلاقی جایگزین رقابت سیاسی
اکبر ترکان
فعال سیاسی
حملات یکی دو روز اخیر به رئیس جمهوری که از سوی افراد مشخص و افراد معلوم انجام شده است، از چند زاویه قابل بررسی است. نخست باید سخنان خود آقای روحانی را ارزیابی کرد که این سخنان از چه جنسی بوده است. واقعیت این است که آقای روحانی در بررسی و تبیین سیره ائمه(ع) سخن درستی را مطرح کرده است، زیرا او صرفاً خواستار این شده است که همگان باید در زندگی ائمه(ع) غور کنیم و همه جنبهها و بخشهای زندگی آن بزرگواران را بررسی کرده و از آنها درس بیاموزیم، چرا که سیره و رفتار ائمه(ع) در هر دوره تاریخی و اجتماعی، براساس مقتضیات همان دوره بوده است. به عبارت دیگر، اگر امام حسین(ع) هم در زمانه امام حسن(ع) امامت میکرد، چه بسا به همان صورتی رفتار میکردند و تصمیم میگرفتند که امام حسن(ع) انجام دادند، زیرا ما باور داریم که ائمه(ع) همه نور واحده هستند. بنابراین زندگی و سیره ائمه(ع) ما مستلزم مطالعه شرایط اجتماعی و محیطی آنان است. آقای روحانی هم به این موضوع اشاره کرده است، اما کسانی که حرفهای ناروا میزنند یا احکام هزار بار اعدام صادر میکنند، بحثهای علمی هم نمیکنند که شایسته پاسخگویی باشد، بلکه اینها بحث سیاسی است که ارزش پاسخگویی علمی ندارد. از سوی دیگر این حجم از برخورد توأم با توهین نسبت به رئیس جمهوری، در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی سابقه بوده و هیچگاه وضعیت به این صورت نبوده است؛ دلیلش را هم نمیدانیم، شاید علت زیاد شدن بی اخلاقیها باشد، اما دلیل هرچه باشد، این رویه قابل درک نیست. ما در ابتدای انقلاب اسلامی تصور نمیکردیم روزی فرا برسد که مقامهای جمهوری اسلامی در سطح عالی نسبت به هم رفتارهای کینهورزانه داشته باشند. اختلاف نظر در سطوح عالی در ادوار دیگر هم بوده است، اما همواره اخلاقیات بر آنها حاکم بوده است.؛امروز رقابتهای سیاسی به بی اخلاقی تبدیل شده است. پیامد این امر برای مردمی که ناظر رفتار کارگزاران هستند، این است که مردم همواره تشخیص خود را خواهند داشت، به عبارت دیگر، نباید تصور کرد که مردم به حرفهای کسی که پیشنهاد هزار بار اعدام داده اعتنا میکنند. آقایی که پیشنهاد هزاربار اعدام داده، رأی و نظر خود را داده است. او باید بداند که مردم ما این طور نیستند و تشخیص و درک خود را دارند.
رفتاری که در شان مجلس نیست
حسین کنعانی مقدم
فعال سیاسی اصولگرا
در جامعه ما هر شخصی میتواند دیدگاه خودش را نسبت به مسائلی که وجود دارد بیان کند. آقای حسن روحانی به عنوان یک عضو جامعه روحانیت که با رأی مردم در جایگاه رئیس جمهوری نیز قرار دارد دیدگاه خود را درباره مسائل دینی و برداشتی که میتوان از رویدادهای تاریخ اسلام داشت بیان کرده است. حال اگر کسی مخالف نظر ایشان است باید این مخالفت را با شرح دیدگاه خود بیان کند نه اینکه رئیس یکی از قوای سهگانه کشور را مورد هجمه قرار دهد. اما این رویه نه در شأن مجلس شورای اسلامی است و نه در شأن نمایندگان آن. بماند که ما در خصوص توهین به سران قوا قوانین سختگیرانهای داریم. اگر قرار باشد این مسائل از سوی نمایندگان مورد بیتوجهی قرار بگیرد و تکرار شود باید از کمیته نظارت بر عملکرد نمایندگان انتظار داشت که به این مسائل وارد شود و از شأن مجلس دفاع کند.
ضرورت توجه به تابآوری جامعه
غلامرضا ظریفیان
استاد دانشگاه
نوع مواجهه منتقدان با سخنان اخیر رئیس جمهوری را میتوان «تاریخپریشی» توصیف کرد، زیرا بحث آقای روحانی درباره صلح امام حسن(ع) واقعیتی است که هم در منابع اهل سنت و هم منابع شیعه آمده است، مضافاً اینکه مقام معظم رهبری نیز سالها پیش در ترجمه کتابی از صلح امام حسن(ع) از آن به عنوان نرمش قهرمانانه یاد کردند. همین واقعیتهای تاریخی به ما یادآوری میکند که امام حسن(ع) هم امام مبین و هم سرپرست مشروع جامعه بودهاند. نکته اینجاست که امام علی(ع) با وجود همه جنگهایی که بر ایشان تحمیل شد، حکومت را واگذار نکرد، اما اینکه امام حسن(ع) واگذار کرد ناشی از این بود که این مسأله بر ایشان تحمیل شد. در تاریخ آمده است که پس از پذیرش صلح، یاران امام حسن(ع) نزد ایشان آمده و امام را مورد پرسش جدی قرار دادند که چرا این متارکه یا صلح را پذیرفتید؟ نقطه کلیدی تصمیم امام حسن(ع) در این جمله ایشان است که در پاسخ به این یاران معترض، فرمودند:«من کسی نیستم که چیزی را به شما تحمیل کنم که شما نسبت به آن کراهت دارید.» این بیان شریف، نشان میدهد که جامعه زمان امام حسن(ع) به گونهای با سختیها، رنجها، مشکلات و غارتهای ناجوانمردانه معاویه روبهرو بود که جامعه دچار سختیها و شکافهای جدی شده و طاقت مردم طاق شده بود.
از اینجا میتوان دریافت آنچه در قضیه صلح امام حسن(ع) اهمیت دارد، مسأله طاقت و توان مردم و تابآوری آنان در برابر سختیها و رنجهاست. چرا که اگر در تدابیر سیاسی بزرگان جامعه اسلامی به این امور توجه نشود، میتواند ضایعات و آثار منفی جدی برای مسلمانان و جامعه اسلامی به دنبال داشته باشد. درعین حال میتوان گفت هرچند در سیره ائمه(ع) گفتوگو، مذاکره و صلح تأکید شده است، اما منظور از صلح و مذاکره قطعاً به معنی پذیرش مسائل از موضع ذلت نیست. به عبارت دیگر، تا به امروز برداشت قاطبه مسلمانان و شیعیان از صلح امام حسن(ع) و پذیرش ولیعهدی از سوی امام رضا(ع)، حکایت از آن دارد که این دو تصمیم به اعتبار مصلحت جامعه و در عین عزت اتخاذ شده است. این دو بزرگوار، در مسیر تحقق مصالح امت اسلامی مذاکره و گفتوگو را نفی نکردند، اما به گونهای رفتار کردند که قاطبه جامعه اسلامی حق را به امام حسن(ع) و امام رضا(ع) دادند. زیرا با توجه به شرایط، فضا و زمینههای جامعه، امام به واقعیتهای افکار عمومی توجه دارد و در مییابد که جامعه با سختیها و مشکلاتی روبهرو است که اگر آن سختیها افزایش یابد، ممکن است اساس بالاتری دچار آسیب شود.
در پایان تأکید بر این مسأله ضروری است که ما نباید بحث درباره این واقعیتهای تاریخی را دستاویز برای واکنشهای اخیر برخی چهرهها قرار دهیم. این نوع برخوردها آن هم در شرایطی که جامعه باسختی زیادی روبهرو است، مردم را در معرض نگرانی جدیتری قرار میدهد. امروز که مردم با سختیهای زیادی روبهرو هستند، مسئولان یا مبلغان نه تنها باید به تعامل روی بیاورند، بلکه نقدهای خود را در چارچوب منطق اخلاقی مطرح کنند. در غیر این صورت، تنازعهایی مانند آنچه در روزهای اخیر دیده شد، نه فقط جامعه را به سمت روشنگری رهنمون نمیشود، بلکه بر دامنه التهاب آن میافزاید.
نرمش قهرمانه تعبیر رهبری برای صلح امام حسن(ع)
محمد هاشمی رفسنجانی
فعال سیاسی
این روزها درحالی عدهای از طرح مسأله صلح امام حسن(ع) برآشفته شدند که در این زمینه، مقام معظم رهبری از همه جلوتر هستند. ایشان سالها پیش با بررسی این مسأله، از صلح امام حسن(ع) به نرمش قهرمانانه تعبیر کردند. مسأله هم این است که صلح ائمه(ع) همچون جنگهای ایشان، بخشی از واقعیتهای زندگی آن بزرگان دین و اساساً مبتنی بر رسالت شان بوده است.
به عبارت دیگر، ائمه(ع) در زمانهای مختلف زندگی میکردند که مطابق آن، جوامع و تاریخ زندگی آنان اقتضای خود را داشته است. ائمه(ع) نیز هر یک به اقتضای این شرایط و با توجه به رابطهای که با خداوند و جامعه داشتند، به تشخیص و مسئولیت خود عمل میکردند. این تشخیص گاه جنگ بوده است و گاه صلح. اما اینکه امروز کسانی با ادبیات چند روز اخیر، بخواهند درباره اصل رفتار ائمه(ع) داوری کنند که چرا چنین کردند و چرا آن تصمیمات را اتخاذ کردند، یا اینکه تصویری جنگ طلبانه از پیامبر یا ائمه نشان دهند که هیچ میانهای با صلح نداشتهاند هم خلاف اخلاق اسلامی و هم خلاف واقعیتهای زمان ائمه است.
به باور من، این رویکرد را میتوان ناشی از تحریف در زندگانی ائمه(ع) دانست. به عبارت دیگر، این برداشتها از سوی کسانی حاصل میشود که یا ناآگاه هستند یا نمیخواهند از ائمه(ع) تبعیت کنند. از این رو کسی باید درباره زندگی ائمه اطهار اظهارنظر کند که با زندگی ائمه و با واقعیتهای اجتماعی و سیاسی آن زمان آشنایی داشته باشد نه اینکه برای منکوب کردن رقیب خود تاریخ را کنار بگذارد و واقعیتها را نادیده بگیرد و بدتر اینکه در برابر یک اظهار نظر تهدید به اعدام کند. ما نمی توانیم به یک امام(ع) نسبت ناروا بدهیم و اگر تعامل و صلحی داشتند بگوییم ایشان مجبور شدهاند و اگرنه جنگ میکردند یا اگر جنگ کردهاند بگوییم جنگ نبوده و صلح بوده است. باید واقعیت زندگی ائمه(ع) را مطرح کرد و نباید تحت تأثیر رقابتهای سیاسی و جناحی برداشتهای نادرست شخصی خود را به آنها نسبت داد. بماند که اساساً طرح چنین مسائلی با ادبیات خشونتآمیز و تهدیدآمیز اساساً به دور از اخلاق اسلامی است.
برخی سکوت کنندگان دربرابر توهینها و بداخلاقیهابه رئیس جمهور باید بدانند این بیاخلاقیها تنها به رئیس جمهور محدود نیست بعداً نوبت خودشان هم میشود
اکبر ترکان :
اختلاف نظر در سطوح عالی در ادوار دیگر هم بوده است، اما همواره اخلاقیات بر آنها حاکم بوده است. اما امروز رقابتهای سیاسی به بیاخلاقی تبدیل شده است
محمدرضا باهنر :
متوسل شدن به ابزارهای توهین یا تهدید حتماً فضای نقد منصفانه و تبادل نظر و تعاطی افکار را مخدوش می کند و این شرایط آسیبی خواهد بود برای مردمسالاری دینی
محمد هاشمی:
رهبر معظم انقلاب سالها پیش از صلح امام حسن(ع) به نرمش قهرمانانه تعبیر کردند. صلح همچون جنگ، بخشی از واقعیتهای زندگی ائمه بوده است که قابل انکار نیست
غلامرضا ظریفیان:
نوع مواجهه منتقدان با سخنان رئیس جمهوری را میتوان «تاریخپریشی» توصیف کرد. بحث آقای روحانی درباره صلح امام حسن(ع) هم در منابع اهل سنت و هم منابع شیعه آمده است
علی مطهری:
من مذاکره با امریکا را در شرایط فعلی به صلاح نمیدانم اما معتقدم اظهارنظر هر ایرانی خصوصاً رئیسجمهوری باید آزاد باشد و نباید موجب توهین و تهدید شود
گروه سیاسی/ نزدیک به 5 ماه از آغاز به کار مجلس اصولگرای یازدهم میگذرد. نمایندگانی که با هزار وعده و وعید و شعار معیشتی پای به ساختمان بهارستان گذاشته بودند حالا با این واقعیت روبهرو هستند که در راستای تحقق آن وعدههای اقتصادی خود کارنامه قابل قبولی برای عرضه به مردم ندارند. از اینروست که در نبود یک برنامه منسجم و راهبردی برای برونرفت از وضعیت فعلی یا کمک به دولت، هر یک از نمایندگان برای توجیه این دستهای خالی مسیر جداگانهای را در پیش گرفتهاند. یکی فرصت را معتنم شمرده تا با موجسواری روی گرفتاریهای مردم سفرهای زودهنگام انتخاباتی معطوف به ریاست جمهوری 1400 را کلید بزند و برخی دیگر با چشمپوشی از وعدههای اقتصادی در تدارک تغییر قانون انتخابات باشند و برخی هم در فکر تدوین طرحهایی برای محدود کردن فضای مجازی و... باشند. اینها هم اما گویا برای سر پوش گذاشتن به نداشتههای مجلس اصولگرا کافی نیست و گویا حربه و بهانه قویتری نیاز است برای توجیه. اینگونه است که دولت و رئیس آن بر خلاف توصیههای رهبر معظم انقلاب در سیبل اهداف حملات قرار میگیرند بدون هیچ توضیحی درباره آنکه این موج توهینها و تهدیدها قرار است کدام مشکل بر زمین مانده مردم را حل کند. این موج البته از همان روزهای ابتدای آغاز به کار مجلس شروع شده بود، آنجا که عدهای از منتخبان تازه کار، مدعی استیضاح رئیس جمهوری شدند و همزمان در جلسهای که وزیر امور خارجه برای ارائه گزارش برنامههای این وزارتخانه میهمان آنها بود، هر نسبت و اتهام ناروایی که دم دستشان بود روانه محمد جواد ظریف کردند.
رهبر معظم انقلاب اما در دیدار مجازی نمایندگان با ایشان، به صراحت هم با رفتار برخی نمایندگان در بیان توهینآمیز انتقادات مخالفت کردند و هم استیضاح رئیس دولت را خلاف مصالح کشور دانستند.
توصیههای رهبری به مجلس این نوید را میداد که در شرایط مواجهه سخت مدیریت کشور با تحریم و کرونا حداقل قوای سه گانه روندهای تخریبی و اصطکاکآمیز را کنار بگذارند و همافزایی و همکاری ملی را پیشه کار خود کنند. در همین چارچوب بود که حسن روحانی رئیس جمهوری هم اعلام کرد که دولتش هیچ قصدی برای ورود به مسائل حاشیهای ندارد و در فاصله باقی مانده تا پایان عمر یکساله خود آنچه در اولویت است کار است و کار.
این امیدواریها البته دیری نپایید. مجلسیها به وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت صمت (مدرس خیابانی) رأی اعتماد ندادند. در ادامه موج توهینها به دولت شروع شد و این بار با عبور از وزرا به شخص رئیس جمهوری رسید. اینگونه بود که پروپاگاندای حضور در میان مردم به نام نظارت میدانی و بدون توجه به رعایت پروتکلهای بهداشتی به میدان آمد و حسن روحانی را هدف حملات و توهینها قرار داد. اردشیر مطهری نماینده گرمسار و آرادان و همشهری محمود احمدینژاد در جلسه رأی اعتماد به علیرضا رزم حسینی، وزیر پیشنهادی صمت ابایی از لعن و نفرین رئیس جمهوری از پشت تریبون مجلس نکرد و البته قابل تأملتر اینکه هیچ تذکری هم از سوی هیأت رئیسه مجلس نگرفت.
تکمیل کننده این نوع ادبیات، علی اصغر عنابستانی نماینده سبزوار در مجلس بود که او هم همانند اردشیر مطهری پیوندی با احمدینژاد داشت. رئیس ستاد انتخاباتی احمدینژاد در استان خراسان رضوی که بعدها به مسئولیت فرمانداری و استانداری رسید، در ئوئیتی پا را در ناسزاگویی به رئیس جمهوری فراتر گذاشت و
«اف بر تو» را حواله روحانی کرد.
قطعه دیگری از این پازل توهین و افترا را علیرضا نظری نماینده خمین در مجلس تکمیل کرد. آنجا که در گفتوگویی با خبرگزاری فارس مدعی شد ۱۰۰ میلیارد تومان برای ساختمان دانشکدهای در دانشگاه شهید بهشتی که «دختر حسن روحانی» قرار بود در آن عضو هیأت علمی شود، از اعتبارات کرونا تخصیص یافته است. حال آنکه توضیحات دانشگاه شهید بهشتی و سخنگوی دولت و رئیس دفتر رئیس جمهوری معلوم کرد که این ادعا هم دروغی بیش نبوده است.
حالا اما ارزیابی اتاق فکرهای انتخاباتی تندروها به این نتیجه رسیده که موج توهین و تخریب آورده مورد نظر را برای آنها در پی نداشته و کمپین انتخاباتی 1400 جسارت بیشتری باید به خرج دهد. در این مرحله دیگر گویا کاری از دست نمایندگان تازه وارد و ناشناخته بر نمیآید و باید چهرههای مشهورتر و شناخته شدهتر به تندروی وارد میدان شوند. اینگونه است که پای مجتبی ذوالنوری نماینده قم و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به میان کشیده میشود. آن هم نه با انتقاد و تخریب بلکه با تهدید روحانی! او در حساب توئیتری خود نوشت: «جناب روحانی اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن با معاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر میکنید! امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمیشوند؛ با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود.» موج توهین و تخریب حالا تبدیل به تهدید و اعدام شده است آن هم از سوی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس. اما به چه بهانه یا جرمی؟ یک اظهارنظر رئیس جمهوری درباره امام حسن(ع) که حتی نتیجهگیری خاصی هم از سوی روحانی در پی نداشت. روحانی چهارشنبه در جلسه هیأت دولت گفته بود: «امام مجتبی به ما میآموزد که مرد جنگ باشیم به روز جنگ، و مرد صلح باشیم به روز صلح. اگر در روز صلح، جنگیدیم و در روز جنگ، صلح کردیم، هر دو خطا و اشتباه است. بموقع باید بایستیم و بجنگیم و بموقع باید صلح کنیم.» دلواپسان اما تفسیر و تعبیر خود را از این سخنان داشتند و نگران شدند که مبادا مذاکره و گفتوگویی با امریکا در میان باشد. حال آنکه رئیس جمهوری و وزیر خارجه در پاسخ به تمایل رئیس جمهوری امریکا برای مذاکره بارها تأکید کردهاند که گفتوگو با امریکا در شرایط فعلی و تا زمانی که امریکا از راه اشتباه خود بازنگردد، میسر نیست.
در واکنش به این تهدید علی مطهری نماینده پیشین مجلس در توئیتر نوشته است: «من مذاکره با امریکا را در شرایط فعلی به صلاح کشور نمیدانم اما معتقدم اظهارنظر هر ایرانی خصوصاً رئیس جمهوری در این مورد باید آزاد باشد و نباید موجب توهین و تهدید شود. اینکه مقام رهبری مخالف مذاکره هستند مانع اظهارنظر دیگران نیست.»
مهدی نصیری از چهره های فرهنگی با سابقه و دین پژوه هم در واکنشی اعتراضی به توئیت ذوالنوری در توئیتر نوشت: « گام اول انقلاب را با شعار آزادی همه گروه ها و جناحها و احزاب آغاز کرده بودیم، به اینجا رسیدیم. اکنون در طلیعه گام دوم با تهدید به اعدام به کجا خواهیم رسید؟»
«حسامالدین آشنا»، مشاور رئیس جمهوری هم روز پنجشنبه در واکنش به توهینها به رئیس جمهوری در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «فحاشی انسان را نه دانشمندتر میکند و نه نورانیتر.» معصومه ابتکار، معاون زنان و خانواده رئیس جمهوری هم در همین باره نوشت: «صلح بهتر است. قرآن کریم صلح را از خانواده خواسته... والصلح خیر... پیامبر اکرم همواره از صلح استقبال کردند امام حسن(ع) با حسن خلق مرام صلح را بر پا کرد امام حسین(ع) را وادار به جنگ کردند امام رضا (ع) هم خواستار صلح شد حالا همین مطالب را رئیس جمهوری گفته! چرا اینقدر بر آشفتید؟» مسأله در همین سؤالی است که معصومه ابتکار پرسیده است. چرا برآشفته شدند؟ این برآشفتگی و حاشیهسازی در کشور کدام مسأله و مشکل اقتصادی مردم را قرار است رفع کند؟ و البته سؤال اساسیتر آیا تندروها از هرگونه برنامه و طرحی که منجر به رفع مشکلات در عمر یکساله دولت روحانی شود همراهی میکنند؟ یا صلاح اتاق فکرهای انتخاباتی در بدتر شدن اوضاع و دست برتر آنها برای حمله بیشتر به دولت و حواله دادن همه مشکلات به دولتی است که در حکم آفتاب لب بام است؟ گرفتاری و مشکلات مردم و ایستادن در کنار مردم آیا یک دغدغه ملی و مردمی است یا ابزاری برای سرپوش گذاشتن به نداشتهها و بیبرنامگیهای جریان مخالف و دستان خالی مجلس؟
واعظی: نوبت به سکوت کنندگان هم می رسد
رئیس دفتر رئیس جمهور هم در رابطه با توهین و بیاحترامیها از تریبونهای مختلف به رئیس جمهور گفت: افرادی که بیاخلاقی انجام میدهند و برخی دیگر هم در این بین سکوت میکنند، باید بدانند این بیاخلاقیها تنها به رئیس جمهور نیست بعداً نوبت خودشان هم میشود. متأسفانه عدهای رقابتهای تبلیغاتی و انتخاباتی را برای سال ۱۴۰۰ خیلی زود شروع کردند و در این بین، مردم ضرر میکنند. اجازه دهید کشور را اداره و مشکلات مردم را حل کنیم.به گزارش برنا، محمود واعظی افزود:اگر میخواهید، کار تبلیغاتی و انتخاباتی کنید و سفر بروید ولی این که در سفر، فقط شعار دهید و کار تبلیغاتی کنید و بگویید فقط ما میتوانیم کار انجام بدهیم، مردم میدانند که شما قبلاً سرکار بودید و قبلا هم مسئولیت داشتید ولی هیچ کدام از این کارها را نتوانستید، انجام بدهید؛ مدعیان امروز، عملکردی روشن دارند. نمیخواهیم وارد این مقولات شویم.او در پاسخ به این سؤال که آیا چنین هجمههایی در دولتهای قبل هم سابقه داشته است، گفت: خیر آنقدر سابقه نداشته است.
برجستهترین اقدام امام حسن(ع) صلح با معاویه بود
اظهار نظر رئیس جمهوری درباره صلح امام حسن (ع) که با حمله جبهه دلواپسان از روزنامه کیهان گرفته تا ذوالنور و علمالهدی و پناهیان و رحیم پور ازغدی مواجه شده، در حالی است که نماینده ولی فقیه در سپاه برجستهترین اقدام امام حسن(ع) را صلح او با معاویه عنوان کرده است. به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی سپاه پاسداران، حجتالاسلام والمسلمین «عبدالله حاجی صادقی» در مراسم عزاداری ۲۸ صفر که مصادف با رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا (ع) است، پنجشنبه در ستاد فرماندهی کل سپاه اظهار داشت: عبودیت، حسن خلق، حلم و کمک به نیازمندان از کمالات امام حسن مجتبی(ع) بود و در آنها یگانه روزگار است. وی برجستهترین اقدام امام حسن (ع) را صلح او با معاویه عنوان کرد و گفت: این اقدام امام حسن(ع) از همه کمالات بالاتر است. بنا بر گفته مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در کتاب انسان ۲۵۰ ساله، اگر امام حسن مجتبی(ع) این صلح را انجام نمیداد آن اسلام ارزشی و نهضتی از بین میرفت و ذکر اسلام برمیافتاد.
برش
به امریکاییها نخ ندهید
ذوالنوری البته دیروز در پاسخ به واکنشها به توئیت تهدیدآمیز خود پای استیضاح رئیس جمهوری را هم به میان کشید و در توئیتی نوشت: «استیضاح روحانی از دستور خارج نشده. استیضاح به قوت خودش باقی است. پرونده استیضاح دست بنده است 44 نفر امضا کردهاند که 11 نفر امضایشان را پس گرفتهاند.» حسامالدین آشنا هم در واکنش به او نوشت: «استیضاح حق اکثریت قاطع مجلس است اما ایجاد تزلزل در حاکمیت، تضعیف دولت در زمان جنگ اقتصادی، نخ دادن به هر دو نامزد انتخاباتی امریکا برای کوتاه نیامدن در برابر دولت فعلی ایران و تعویق هرگونه رفع یا کاهش تحریمها تا استقرار دولت بعدی در ایران از وظایف نمایندهای با 204 هزار رأی نیست.»
توهین و تهدید آسیب مردمسالاری دینی
محمدرضا باهنر
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
یکی از اصول مردمسالاری دینی آزادی حق اظهار نظر در چارچوب قانون اساسی است. قاعدتاً این اصل مسیر را برای پرداخت بهتر کارشناسی مسائل و امور مهم هموار میکند و در حقیقت کمک کننده مهمی است برای تصمیمسازیها بر اساس سازوکارهای تعریف شده قانونی. در چنین فضایی منتقدان هم این فرصت را پیدا میکنند تا نقطه نظرات خود را بیان کنند. حتماً شایستهتر و البته اسلامیتر و قانونیتر آن است که بیان دیدگاهها و انتقادات هم در مسیر قانونی و عرف موجود و به دور از انگ زدنها و توهینهای احتمالی باشد. متوسل شدن به ابزارهای تخریب و توهین یا تهدید حتماً فضای نقد منصفانه و تبادل نظر و تعاطی افکار را مخدوش میکند و این شرایط آسیبی خواهد بود برای مردمسالاری دینی. اینکه نمایندگان مجلس یا هر چهره سیاسی دیگری منتقد مواضع یا سیاستها و برنامههای رئیس جمهوری باشد امری طبیعی است و اتفاقاً اگر چنین نباشد یا امکان بیان نقد برنامهها و مواضع وجود نداشته باشد جای اشکال است. اما همان گونه که اشاره شد، در بیان این انتقادها هم مراعات اخلاق و قانون و بخصوص تبعات مرتبط بر نحوه بیان انتقاد هم باید مد نظر باشد. حاشیهسازی در شرایط فعلی نه به صلاح دولت و مجلس و نه مردم و کشور است. البته لازم است رئیس محترم قوه مجریه نیز با سعه صدر شنوای انتقادها باشد و انتقاد سازنده را چراغ راه دولت در مسیر پرفراز و نشیب خدمت بداند . ناگفته پیداست که همه ما در کنار هم شرایط سختی را داریم سپری میکنیم و اگر بنا بر آن باشد که منافع حزبی و جریانی خود را بر مسائل مهمتر و کلانتر ملی ترجیح دهیم، افکار عمومی حتماً قضاوت شایستهای از رفتارهای ما نخواهد داشت چون احساس میکند آنچه در میان این دعواهای سیاسی و جنجالسازیها گم میشود، دغدغهها و مشکلات آنهاست.
بی اخلاقی جایگزین رقابت سیاسی
اکبر ترکان
فعال سیاسی
حملات یکی دو روز اخیر به رئیس جمهوری که از سوی افراد مشخص و افراد معلوم انجام شده است، از چند زاویه قابل بررسی است. نخست باید سخنان خود آقای روحانی را ارزیابی کرد که این سخنان از چه جنسی بوده است. واقعیت این است که آقای روحانی در بررسی و تبیین سیره ائمه(ع) سخن درستی را مطرح کرده است، زیرا او صرفاً خواستار این شده است که همگان باید در زندگی ائمه(ع) غور کنیم و همه جنبهها و بخشهای زندگی آن بزرگواران را بررسی کرده و از آنها درس بیاموزیم، چرا که سیره و رفتار ائمه(ع) در هر دوره تاریخی و اجتماعی، براساس مقتضیات همان دوره بوده است. به عبارت دیگر، اگر امام حسین(ع) هم در زمانه امام حسن(ع) امامت میکرد، چه بسا به همان صورتی رفتار میکردند و تصمیم میگرفتند که امام حسن(ع) انجام دادند، زیرا ما باور داریم که ائمه(ع) همه نور واحده هستند. بنابراین زندگی و سیره ائمه(ع) ما مستلزم مطالعه شرایط اجتماعی و محیطی آنان است. آقای روحانی هم به این موضوع اشاره کرده است، اما کسانی که حرفهای ناروا میزنند یا احکام هزار بار اعدام صادر میکنند، بحثهای علمی هم نمیکنند که شایسته پاسخگویی باشد، بلکه اینها بحث سیاسی است که ارزش پاسخگویی علمی ندارد. از سوی دیگر این حجم از برخورد توأم با توهین نسبت به رئیس جمهوری، در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی سابقه بوده و هیچگاه وضعیت به این صورت نبوده است؛ دلیلش را هم نمیدانیم، شاید علت زیاد شدن بی اخلاقیها باشد، اما دلیل هرچه باشد، این رویه قابل درک نیست. ما در ابتدای انقلاب اسلامی تصور نمیکردیم روزی فرا برسد که مقامهای جمهوری اسلامی در سطح عالی نسبت به هم رفتارهای کینهورزانه داشته باشند. اختلاف نظر در سطوح عالی در ادوار دیگر هم بوده است، اما همواره اخلاقیات بر آنها حاکم بوده است.؛امروز رقابتهای سیاسی به بی اخلاقی تبدیل شده است. پیامد این امر برای مردمی که ناظر رفتار کارگزاران هستند، این است که مردم همواره تشخیص خود را خواهند داشت، به عبارت دیگر، نباید تصور کرد که مردم به حرفهای کسی که پیشنهاد هزار بار اعدام داده اعتنا میکنند. آقایی که پیشنهاد هزاربار اعدام داده، رأی و نظر خود را داده است. او باید بداند که مردم ما این طور نیستند و تشخیص و درک خود را دارند.
رفتاری که در شان مجلس نیست
حسین کنعانی مقدم
فعال سیاسی اصولگرا
در جامعه ما هر شخصی میتواند دیدگاه خودش را نسبت به مسائلی که وجود دارد بیان کند. آقای حسن روحانی به عنوان یک عضو جامعه روحانیت که با رأی مردم در جایگاه رئیس جمهوری نیز قرار دارد دیدگاه خود را درباره مسائل دینی و برداشتی که میتوان از رویدادهای تاریخ اسلام داشت بیان کرده است. حال اگر کسی مخالف نظر ایشان است باید این مخالفت را با شرح دیدگاه خود بیان کند نه اینکه رئیس یکی از قوای سهگانه کشور را مورد هجمه قرار دهد. اما این رویه نه در شأن مجلس شورای اسلامی است و نه در شأن نمایندگان آن. بماند که ما در خصوص توهین به سران قوا قوانین سختگیرانهای داریم. اگر قرار باشد این مسائل از سوی نمایندگان مورد بیتوجهی قرار بگیرد و تکرار شود باید از کمیته نظارت بر عملکرد نمایندگان انتظار داشت که به این مسائل وارد شود و از شأن مجلس دفاع کند.
ضرورت توجه به تابآوری جامعه
غلامرضا ظریفیان
استاد دانشگاه
نوع مواجهه منتقدان با سخنان اخیر رئیس جمهوری را میتوان «تاریخپریشی» توصیف کرد، زیرا بحث آقای روحانی درباره صلح امام حسن(ع) واقعیتی است که هم در منابع اهل سنت و هم منابع شیعه آمده است، مضافاً اینکه مقام معظم رهبری نیز سالها پیش در ترجمه کتابی از صلح امام حسن(ع) از آن به عنوان نرمش قهرمانانه یاد کردند. همین واقعیتهای تاریخی به ما یادآوری میکند که امام حسن(ع) هم امام مبین و هم سرپرست مشروع جامعه بودهاند. نکته اینجاست که امام علی(ع) با وجود همه جنگهایی که بر ایشان تحمیل شد، حکومت را واگذار نکرد، اما اینکه امام حسن(ع) واگذار کرد ناشی از این بود که این مسأله بر ایشان تحمیل شد. در تاریخ آمده است که پس از پذیرش صلح، یاران امام حسن(ع) نزد ایشان آمده و امام را مورد پرسش جدی قرار دادند که چرا این متارکه یا صلح را پذیرفتید؟ نقطه کلیدی تصمیم امام حسن(ع) در این جمله ایشان است که در پاسخ به این یاران معترض، فرمودند:«من کسی نیستم که چیزی را به شما تحمیل کنم که شما نسبت به آن کراهت دارید.» این بیان شریف، نشان میدهد که جامعه زمان امام حسن(ع) به گونهای با سختیها، رنجها، مشکلات و غارتهای ناجوانمردانه معاویه روبهرو بود که جامعه دچار سختیها و شکافهای جدی شده و طاقت مردم طاق شده بود.
از اینجا میتوان دریافت آنچه در قضیه صلح امام حسن(ع) اهمیت دارد، مسأله طاقت و توان مردم و تابآوری آنان در برابر سختیها و رنجهاست. چرا که اگر در تدابیر سیاسی بزرگان جامعه اسلامی به این امور توجه نشود، میتواند ضایعات و آثار منفی جدی برای مسلمانان و جامعه اسلامی به دنبال داشته باشد. درعین حال میتوان گفت هرچند در سیره ائمه(ع) گفتوگو، مذاکره و صلح تأکید شده است، اما منظور از صلح و مذاکره قطعاً به معنی پذیرش مسائل از موضع ذلت نیست. به عبارت دیگر، تا به امروز برداشت قاطبه مسلمانان و شیعیان از صلح امام حسن(ع) و پذیرش ولیعهدی از سوی امام رضا(ع)، حکایت از آن دارد که این دو تصمیم به اعتبار مصلحت جامعه و در عین عزت اتخاذ شده است. این دو بزرگوار، در مسیر تحقق مصالح امت اسلامی مذاکره و گفتوگو را نفی نکردند، اما به گونهای رفتار کردند که قاطبه جامعه اسلامی حق را به امام حسن(ع) و امام رضا(ع) دادند. زیرا با توجه به شرایط، فضا و زمینههای جامعه، امام به واقعیتهای افکار عمومی توجه دارد و در مییابد که جامعه با سختیها و مشکلاتی روبهرو است که اگر آن سختیها افزایش یابد، ممکن است اساس بالاتری دچار آسیب شود.
در پایان تأکید بر این مسأله ضروری است که ما نباید بحث درباره این واقعیتهای تاریخی را دستاویز برای واکنشهای اخیر برخی چهرهها قرار دهیم. این نوع برخوردها آن هم در شرایطی که جامعه باسختی زیادی روبهرو است، مردم را در معرض نگرانی جدیتری قرار میدهد. امروز که مردم با سختیهای زیادی روبهرو هستند، مسئولان یا مبلغان نه تنها باید به تعامل روی بیاورند، بلکه نقدهای خود را در چارچوب منطق اخلاقی مطرح کنند. در غیر این صورت، تنازعهایی مانند آنچه در روزهای اخیر دیده شد، نه فقط جامعه را به سمت روشنگری رهنمون نمیشود، بلکه بر دامنه التهاب آن میافزاید.
نرمش قهرمانه تعبیر رهبری برای صلح امام حسن(ع)
محمد هاشمی رفسنجانی
فعال سیاسی
این روزها درحالی عدهای از طرح مسأله صلح امام حسن(ع) برآشفته شدند که در این زمینه، مقام معظم رهبری از همه جلوتر هستند. ایشان سالها پیش با بررسی این مسأله، از صلح امام حسن(ع) به نرمش قهرمانانه تعبیر کردند. مسأله هم این است که صلح ائمه(ع) همچون جنگهای ایشان، بخشی از واقعیتهای زندگی آن بزرگان دین و اساساً مبتنی بر رسالت شان بوده است.
به عبارت دیگر، ائمه(ع) در زمانهای مختلف زندگی میکردند که مطابق آن، جوامع و تاریخ زندگی آنان اقتضای خود را داشته است. ائمه(ع) نیز هر یک به اقتضای این شرایط و با توجه به رابطهای که با خداوند و جامعه داشتند، به تشخیص و مسئولیت خود عمل میکردند. این تشخیص گاه جنگ بوده است و گاه صلح. اما اینکه امروز کسانی با ادبیات چند روز اخیر، بخواهند درباره اصل رفتار ائمه(ع) داوری کنند که چرا چنین کردند و چرا آن تصمیمات را اتخاذ کردند، یا اینکه تصویری جنگ طلبانه از پیامبر یا ائمه نشان دهند که هیچ میانهای با صلح نداشتهاند هم خلاف اخلاق اسلامی و هم خلاف واقعیتهای زمان ائمه است.
به باور من، این رویکرد را میتوان ناشی از تحریف در زندگانی ائمه(ع) دانست. به عبارت دیگر، این برداشتها از سوی کسانی حاصل میشود که یا ناآگاه هستند یا نمیخواهند از ائمه(ع) تبعیت کنند. از این رو کسی باید درباره زندگی ائمه اطهار اظهارنظر کند که با زندگی ائمه و با واقعیتهای اجتماعی و سیاسی آن زمان آشنایی داشته باشد نه اینکه برای منکوب کردن رقیب خود تاریخ را کنار بگذارد و واقعیتها را نادیده بگیرد و بدتر اینکه در برابر یک اظهار نظر تهدید به اعدام کند. ما نمی توانیم به یک امام(ع) نسبت ناروا بدهیم و اگر تعامل و صلحی داشتند بگوییم ایشان مجبور شدهاند و اگرنه جنگ میکردند یا اگر جنگ کردهاند بگوییم جنگ نبوده و صلح بوده است. باید واقعیت زندگی ائمه(ع) را مطرح کرد و نباید تحت تأثیر رقابتهای سیاسی و جناحی برداشتهای نادرست شخصی خود را به آنها نسبت داد. بماند که اساساً طرح چنین مسائلی با ادبیات خشونتآمیز و تهدیدآمیز اساساً به دور از اخلاق اسلامی است.
در گفتوگوی «ایران» با علیرضا تابش دبیر جشنواره فیلم کودک و نوجوان مطرح شد
تفکر جهانی بر بستر فرهنگ بومی در سینمای کودک
نرگس عاشوری
خبرنگار
بحث درباره سینمای کودک و نوجوان سالهاست به بحران مخاطب گره خورده است. بحرانی که منشأ آن را از یک سو باید در دلایل برون سینمایی مثل بیمیلی تهیهکنندگان در تولید فیلم کودک، ظهور سرگرمیهای تازه مثل بازیهای رایانهای یا برنامههای ماهوارهای و از سوی دیگر در دلایل درون سینمایی مثل ضعف فیلمنامهنویسی و قصهپردازی، کم بضاعتی تکنیکی و فنی، نبود خلاقیت و نوآوری در اجرا و در نهایت عدم فهم کودک جستوجو کرد. به بهانه برگزاری سیوسومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان با علیرضا تابش دبیر این دوره از جشنواره و مدیر عامل بنیاد فارابی بهعنوان یکی از سیاستگذاران اصلی سینمای کودک درباره تلاشهایش برای رفع این موانع گفتوگو کردهایم.
در شرایطی که شیوع کرونا نه تنها سینمای ایران بلکه سینمای جهان را دچار بحران کرده، فلسفه برگزاری جشنوارههای سینمایی زیر سؤال است. بخشی از مخالفان بر این باورند که تزریق هزینه جشنوارهها به روند تولید یا کمک به هنرمندان خسارت دیده واجبتر از برگزاری جشنوارههاست. در چنین شرایطی با چه مؤلفههای قانعکنندهای تصمیم گرفتید جشنواره فیلم کودک و نوجوان را برگزار کنید.
این که جامعه بشری تا چه زمانی درگیر کرونا خواهد بود پیشبینی و چشمانداز روشنی وجود ندارد. طبق تخمین سازمان بهداشت جهانی بین یک و نیم تا دو سال آینده، جهان درگیر این ویروس خواهد بود و توصیه شده که ملتها و کشورها با پیشگیری، یا تغییر در سبک زندگی با این بیماری فراگیر کنار بیایند. در شرایطی که مهمترین فرصت اکران را از دست دادهایم و سینماها رونق پیشین را ندارند جشنوارهها بهعنوان سکوی معرفی آثار سینمایی باید با نوآوری حفظ شوند و هنرمندان مجالی برای معرفی تازهترین آثارشان را داشته باشند تا ضمن معرفی، نقد و ارزیابی آثار سینمایی، به نوعی بازاریابی برای این آثار فراهم باشد. این جشنواره بهصورت آنلاین، پیامآور این پیام باشد که سینما زنده است و با وجود همه سختیها، جامعه هنری راههای جایگزین عرضه جدید و فضاسازی رسانهای برای آثار سینمایی را پیدا میکند. با همین دیدگاه تصمیم بر این شد که از بستر فضای مجازی برای برگزاری جشنواره فیلم استفاده کنیم. از دستاوردهای مهم این بستر، فراگیری جشنواره است و به نوعی همه بچههای ایران میتوانند فیلمها را ببینند و داوری کنند. اگرچه جشنواره آنلاین جایگزین تام و تمام برای جشنوارههای سنتی و فیزیکی نیست اما طبق پیشبینی و بنابر شرایط موجود، با نسل جدیدی از جشنوارههای سینمایی رو به رو خواهیم بود که دنیای ناشناختهای است و با تجاربی که همه ما کسب میکنیم آرام آرام این جشنوارهها هم تکمیل میشوند و در آینده به شکل ایدهآلتر نزدیک میشوند.
با برگزاری فیزیکی جشنواره فرصتی برای بازاریابی و بهتر دیده شدن آثار فراهم بود اما الان بخشی از نگرانی فعالان این عرصه سرنوشت اکران این فیلمهاست.
امسال با تدابیری که در بخش فنی و بازار بینالملل جشنواره داریم بخش کتابخانه ویدیویی با همکاری پلتفرم هاشور بهصورت آنلاین برگزار خواهد شد. به نوعی تلاش کردیم بازار فیزیکی که پارسال در اصفهان اجرا کردیم امسال بهصورت آنلاین در دسترس مشتریان بازار قرار گیرد. در این کتابخانه ویدیویی 400 فیلم مهم سینمای کودک و نوجوان ایران گردآوری شده است و پخشکنندههای داخلی و خارجی در پلتفرم عضو کتابخانه آنلاین جشنواره میشوند.
کمبود فیلمهای مخصوص کودک و نوجوان در پلتفرمهای آنلاین فیلم محسوس است در حالی که در شرایط امروز که کودکان خانهنشین شدهاند کتابخانه آنلاین میتواند منبع تغذیه کننده خوبی برای پلتفرمها باشد.
هدف از ایجاد این کتابخانه در دوره مسئولیت من در جشنواره فیلم کودک برای پاسخ به همین نیاز بود که دسترسی مشتریان به فیلمهای مورد علاقه کودک و نوجوان راحتتر شود. سال 99 تصمیم گرفتیم فیلمهای در مالکیت بنیاد سینمایی فارابی را به پلتفرمها عرضه کنیم و خانوادههای ایرانی را به تماشای فیلمها در پلتفرمها دعوت کردیم. نوروز امسال که مصادف با دوران قرنطینه بود درخواستهای مطرح شده حکایت از این داشت که فیلمهای کودک و نوجوان در مقایسه با سایر آثار سینمای ایران کمتر در دسترس هستند. با همفکری شورای کودک و نوجوان بنیاد فارابی، فهرستی از فیلمهای محبوب سینمای کودک در 30 سال گذشته سینمای ایران تهیه شد. فارابی مالک بخشی از این فیلمهاست و بخش دیگر متعلق به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری و بخش خصوصی است. همکاران ما در تماس با مالکان این آثار آنها را به عرضه فیلم در پلتفرمها ترغیب کردند. برخی از این آثار مشکل حقوقی دارد که باید رفع شود و آرام آرام از آرشیو به فضای اینترنتی و در محیط پلتفرمها عرضه شود.
از لزوم مهارت و سواد فیلم دیدن در کودکان گفتید. سالهاست که گلایه فعالان این عرصه از کمکاری آموزش و پرورش برای رونق سینمای کودک شنیده میشود، این نهاد چقدر در آموزش این مهارت نقش دارد.
طبعاً نقش نهادی مثل آموزش و پرورش خیلی مهم است. مخاطب انبوه گروه سنی کودک و نوجوان در تعامل و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش است و این نهاد طی فرآیندی چند ساله میتواند ذائقه بصری و موسیقایی و.... دانشآموزان را سر و شکل بدهد. امروز با نسلی طرف هستیم که دارای سواد رسانهای کاملاً متفاوت است. پدران و مادران مربوط به نسل آنالوگ هستند اما بچههای امروز فهم دیجیتال دارند و در استفاده از تکنولوژی، جلوتر از والدینشان هستند. دسترسی نسل جدید به محصولات جدید و متنوع فرهنگی آسانتر شده و به تبع آن کار برای سیاستگذاران و تولید کنندگان سختتر شده است. فیلمسازان و دست اندرکاران تولید محتوای فرهنگی باید روی ذائقهشناسی، مخاطبسنجی و نیاز کودکان امروز کار کنند. مؤلفین و تولیدکنندگان آثار فرهنگی و هنری بخصوص سینمایی در کنار «هوش فرهنگی» باید «هوش تجاری» هم داشته باشند. البته منظور از هوش تجاری روی آوردن به کارهای زرد و سخیف نیست، بلکه بهعنوان مثال تولیدکنندگان آثار سینمایی باید به بازارهای موازی صنایع جانبی هم توجه کنند. در سال 1398 میزان کل فروش سینمای ایران در گیشه (اکران) 290 میلیارد تومان بود و طبق پیمایش دیگری، بازیهای کامپیوتری در ایران گردش مالی 320 میلیارد تومانی در سال 1398 داشت. برتری درآمد گیم نسبت به سینما در حالی است که سینما سوپراستار و کارگردانهای نامآشنا دارد و صاحب پهنه رسانه وسیعتری است. اتفاق خوبی است اگر تولیدکنندگان سینما، از صنایع مجاور هم مشارکت بگیرند و در مرحله ایده و فیلمنامه در تعامل با گیمنویسها، بازار موسیقی، عروسک، نوشتافزار و تبلیغات و مد، محصولات جذاب مطابق داستان فیلمها هم تولید کنند.
بهطور مشخص چه تعاملی با آموزش و پرورش برای ایام کرونا داشتهاید که در سیستم آموزش مجازی، استفاده از محصولات فرهنگی سینمای ایران هم مورد توجه قرار بگیرد.
آموزش و پرورش هم، مثل سینما و فضای آموزش عالی در چند ماه گذشته درگیر تکانه شدید کرونا شده و هم و غمش گسترش نرمافزار شاد است. وقتی به مرحله ثبات رسید، میتوان انتظار داشت که با توزیع محصولات فرهنگی این بستر جذابتر و گستردهتر شود. با مسئولان آموزش و پرورش مذاکراتی داشتیم اما همچون دبیر جشنواره، من که دغدغه امروزم تغییر شکل برگزاری جشنواره است، دغدغه مدیران آموزش و پرورش هم تغییر در نوع و بستر آموزش است. اجازه دهیم این بستر تثبیت شود، سرعت اینترنت تضمین شود و مسائل فنی و زیرساختی که حل شد، بعد به تولید و عرضه محتوای فرهنگی در شرایط جدید برسیم.
سالهاست درباره بحران مخاطب در سینمای کودک صحبت میکنیم اما وقتی بحث میزان فروش را جدی میگیریم و تمرکزمان بر گیشه است سینمای کودک به سمت سوژهسازی و فضاسازی فیلمهای جشن تولدی میرود. در دهه 60 که سینمای کودک هر دو مؤلفه را مد نظر داشت، حمایتهای جدی میشد که فیلمسازان برای کودک و نوجوان فیلم بسازند. چرا این فیلمسازان امروز کار نمیکنند، ذهنشان از دنیای کودک دوره شده، با ظهور رقبای جدید از بازیهای رایانهای تا شبکهها ماهوارهای این توان وجود ندارد یا تغییر و تحولات دنیای اطراف کودکان زیاد است و نگرش کهنه سیاستگذاران مانع از آن میشود که وارد عرصههای جدید شویم.
بخشی از این اتفاق به گفته خود شما به تغییر نسل برمیگردد. فیلمهایی که در دهه 60 و 70 برای همنسلان ما جذاب بود برای مخاطب امروز که دسترسی آسانتری به محصولات متنوع فرهنگی در بستر اینترنت دارد جذاب نیست. نکته مهم دیگر استفاده از فناوریهای نوین در سینمای کودک و نوجوان است. سینمای کودک و نوجوان به مدد فناوریهای نوین، کارهای ترکیبی موسیقی و سایر تکنولوژیها، فضای فانتزی و جذابتری مییابد. ساخت فیلم ارزان در سینمای کودک یک مسأله است و سرمایهگذاری عظیم در بخش فناوری مسأله دیگری است. تولیدکنندگان باید برای شناخت ذائقه مخاطبین، وقت بیشتری بگذارند و نهادهای حمایتی نیز باید این بستر را فراهم کنند و با ایجاد فضای پژوهشی و تعامل بین دست اندرکاران امور اجتماعی و آموزشی و تعلیم و تربیت با تهیهکنندگان آثار، ارتقای کیفی این آثار را تسریع کنیم. یکی از این پارامترها رویارویی مستقیم فیلمسازان پیشکسوت با نسل نو است. سال گذشته در سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان، استادان پیشکسوت و مربیانی همچون مرضیه برومند، ایرج طهماسب، پوران درخشنده، ابوالفضل جلیلی، کامبوزیا پرتوی، وحید نیکخواه آزاد و... با نوجوانانی که از سراسر کشور به المپیاد راه یافته بودند، گفت و شنود داشتند و تجربیاتشان را به بچهها منتقل کردند. ما فرصتی فراهم کردیم تا نوجوانان علاقهمند به سینما از تجارب بزرگان سینمای کودک و نوجوان استفاده کنند اما همه این استادان به ما گفتند که ما هم نکات زیادی را از بچهها شنیدیم و بهتر دریافتیم که ذائقه این نسل چیست و بهدنبال چه دغدغههایی هستند. نسل ما آرمانها و ایدئولوژیها و تفکری داشت که شاید در نسل امروز وجود نداشته باشد، پس لازم است فیلمسازان پپشکسوت در حال و هوای نسل امروز قرار بگیرند و از فضای فکری آنها شناخت دقیق پیدا کنند. متأسفانه تهیهکننده ایرانی چون میداند که تأمین مالی بر عهده نهادهای حمایتی یا اسپانسرهاست، به ذائقه مخاطب توجه کافی نمیکند. سودش را در هزینه تولید به دست میآورد و دستمزدش را میگیرد و اساساً به فکر اکران و بازاریابی نیست. هم این نگاه برای سینمای کودک و نوجوان سم است و هم تفکر دبیری که برای پر کردن برنامه نمایش جشنواره، شتابزده و بدون مطالعه، فیلمی را به فیلمسازی سفارش میدهد. در این سالها ما تلاش کردیم به حیات طبیعی سینمای کودک نزدیک شویم و فیلمسازان برای سینمای کودک را دعوت کردیم، اما سفارش ندادیم.
اتفاقاً رویکرد درست همین است که اگر به تسلط و تفکر فیلمسازی اعتماد داریم منتظر درخواست او نباشیم خودمان (کانون پرورش فکری و فارابی) سراغش برویم و درخواست کنیم که به کار برگردد.
این دعوت اگر مبتنی بر انبوه تولید باشد خطرناک است اما اگر فارابی و کانون، کارگردانی را به خاطر استانداردهای درست فیلمسازی برای کودکان، دعوت به کار کند اشکال ندارد چون موفق است، بازار دارد، مخاطب دارد و... ولی اینکه مدیر جشنوارهای صرفاً از نگرانی اینکه 6 ماه دیگر جشنوارهاش فیلم ندارد، بدون توجه به ساختار فیلمنامه و داستان و جذابیتهایش، قرارداد ببندد حاصلش فقط هزینه برای انبوه فیلمهایی است که جایی در اکران ندارد. اوایل سالهای ورود من به فارابی، 48 فیلم کودک و نوجوان وجود داشت که صرفاً برای پر کردن جدول اکران جشنواره فیلم کودک ساخته شده بود و هیچ پخشکنندهای حاضر به پخش آن در سینما نبود. تلویزیون هم این فیلمها را از بنیاد فارابی نخرید. این روش، اتلاف سرمایه بود. بنابراین یکی از سیاستهای ما در بنیاد فارابی جلوگیری از همین رویکرد غلط بود که به فیلمساز التماس نکنیم که چون ما فیلم نداریم، بیا فیلم شخصی خودت را بساز حتی اگر به جنبههای فروش و بازار و جذب مخاطب التفاتی ندارد.
در عین حال قبول دارید که باید سراغ فیلمسازانی مثل ایرج طهماسب و حمید جبلی رفت.
حتماً. من چند ماه پیش با آقای ایرج طهماسب جلسه داشتم و درخواست کردم که کار جدیدی برای کودکان و نوجوانان تولید کنند که البته ایشان نکاتی را به درستی به عنوان موانع ذکر کردند از جمله تهیهکننده حرفهای که نقش مهمی دارد. تلاش ما این است که امثال آقای طهماسب،مرضیه برومند و... به دنیای فیلمسازی برگردند. با خانم برومند برای نگارش فیلمنامه «شهر موشها 3» قرارداد بستهایم، طرح اقتباسی آقای رسول صدرعاملی بر اساس کتاب «زیبا صدایم کن» آقای فرهاد حسنزاده به تصویب رسیده است. طرح اقتباسی آقای ابراهیم فروزش برای داستان «پلو و خورش» اثر استاد هوشنگ مرادی کرمانی هم در شورای اقتباس تصویب شده و امیدواریم این فیلم بزودی جلوی دوربین برود. آقای محمدعلی طالبی با شراکت 30 درصدی بنیاد فارابی هم یک تولید مشترک دارند. آقای مجید مجیدی هم که خوشبختانه با فیلم «خورشید» به دوره فیلمسازی درخشانشان رجوع داشتند. همه تلاشهای ما این است که بزرگان سینمای کودک و نوجوان در کنار جوانترها که در این سالها بخصوص در حوزه انیمیشنها آثار جذاب و پرفروشی داشتند در این حوزه فعالیت کنند. در سه چهار سال گذشته فیلمسازان جوانی همچون آقای سید محمدرضا خردمندان، سهیل موفق، خانم رقیه توکلی و... وارد فضای سینمای کودک و نوجوان شدند. نسل جدیدی از فیلمسازان در کنار پیشکسوتان برای جشنواره سال 1400 مشغول فعالیت هستند و این دستاورد خوبی است. میتوان امیدوار بود زمانی که ما بنیاد سینمایی فارابی را ترک میکنیم حسرت همیشگیمان از اینکه چرا بزرگان سینمای کودک دیگر فیلم نمیسازند، رفع شده باشد و فیلمسازان پیشکسوت در کنار فیلمسازان جوان و نوگرا، کارهای افتخارآمیزی برای ارائه و عرضه داشته باشند.
فارغ از ضعفهای تکنیکی که شاید نتوان نهاد خاصی را مسئول آن دانست آنچه به سینمای کودک در این سالها ضربه زده ضعف فیلمنامه است. در حالی که ادبیات کودک و نوجوان ما حاوی گنجینه غنی است.
از سال گذشته با همفکری شورای کودک و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی، مشخصاً سایت «سینما قصه» را برای همین منظور طراحی و آمادهسازی کردیم تا فیلمسازان سینمای کودک را به سمت تولید این آثار سوق بدهیم. راهاندازی این سایت که حاوی خلاصه کتابهای محبوب کودکان و نوجوانان از نویسندگان ایرانی است به نوعی رجوع به همین ذخیره فرهنگی در ادبیات داستانی است. تهیهکنندگانی که مایل به تولید آثار سینمای کودک و نوجوان هستند را به این سایت ارجاع میدهیم و از آنها میخواهیم که کتابهای بارگذاری شده روی سایت را مطالعه کنند و اگر علاقهمند بودند پیشنهادشان برای تولید در شورای کودک و نوجوان بررسی میشود. طرح اقتباس بنیاد فارابی هم امسال برای اولین دوره برگزار شد. تفاوت این فراخوان با فراخوانهای قبلی، این است که پیشنهاد تهیهکنندگان برای آثار اقتباسی تضمین میشود، یعنی برخلاف جریان متداول گذشته که ممکن بود پس از بررسی با پیشنهادی موافقت نشده و بایگانی شود اما الان چون تهیهکننده پیشنهاد را مطرح کرده امیدواریم سمت و سوی تولید سینمای کودک و نوجوان و سایر ژانرها به سمت آثار اقتباسی برود. از میان 5 کتاب برگزیده طرح اقتباس، دو اثر مربوط به آثار نوجوانان و کودکان است که همانطور که اشاره شد امیدواریم امسال توسط آقای صدرعاملی و ابراهیم فروزش دو فیلم کلید بخورد. در تولید مشترک با کشورهای خارجی هم امسال کار آقای محمدعلی طالبی بر اساس یکی از داستانهای آقای هوشنگ مرادی کرمانی در دست تولید است. درخصوص توجه به متن و ادبیات داستانی امسال یکی از سالهای پردستاورد بنیاد فارابی خواهد بود. شورای کودک و نوجوان بنیاد فارابی از سه سال پیش رویکردی اتخاذ کرده که به پیشنهادکنندگان جواب رد ندهد، به این معنا که اگر طرح پیشنهادی واجد جذابیتهایی بود در تعامل با اتاق فکر و گروه خلاق و در مشورت با اساتید بین رشتهای، نکات داستانی به طرح اضافه میشود تا واجد ظرفیتهای جذاب برای کودک و نوجوان شود.
برگزاری آنلاین جشنواره شرایطی فراهم کرده که تعداد زیادی از بچهها فیلم ببینند و داوری کنند، برای بچههای کمبضاعت که از دسترسی به تکنولوژی روز محروم هستند تدبیری کردهاید؟
سال گذشته که سیل در مناطق مختلف کشور بخصوص سیستان و بلوچستان چالش جدی به وجود آورد، همزمان با ایام جشنواره فیلم کودک برای مناطق سیلزده و 143 منطقه از نقاط محروم کشور «سینما سیار» ارسال شد تا ظرف 5 روز فیلمهای جذاب سینمای کودک و نوجوان را برای کودکان این مناطق نمایش بدهند که دستاورد جدید جشنواره کودک و نوجوان با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. از نمایش فیلم در تماشاخانه سیار یا همان اتوبوسهای بزرگ نمایش فیلم، در مناطق محروم اصفهان بازخوردهای خیلی خوبی از بچهها و خانوادهها گرفتیم. امسال هم پیشبینی کردهایم که در تعامل با ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در استانهای کشور و همینطور ستاد جشنواره فیلم کودک در اصفهان همین روند را داشته باشیم اما با مشکل کرونا مواجه هستیم. تجمع در محیط بسته برای کودکان خطرناک است و در فضای باز هم به خاطر خنک شدن هوا، نگرانیهایی وجود دارد. با وجود این اگر طبق صلاحدید و مصوبات شورای کرونا در هر شهر، امکان فعالیت سینما سیار وجود داشته باشد ما استقبال میکنیم.
چرا فعالیت سینما سیار محدود به ایام جشنواره است؟
در این زمینه فعالیت کانون پرورش فکری طی سال ادامه دارد اما تعداد اتوبوسهای کانون خیلی محدود است و نیاز به تجهیز ناوگان سینما سیار دارد که این بحث دیگری است.
در خیلی از مناطق محروم ایران بچهها از حق دسترسی به آب آشامیدنی سالم و خوراک محروم هستند و با این شرایط شاید خیلی عجیب نباشد که بخش زیادی از کودکان حتی درکی از سینما و سالن سینما ندارند. اینکه سینمای کودک جدی گرفته نمیشود چقدر متأثر از سیاستهای کلان نسبت به وضعیت کودکان در کشور است. در برنامههای تبلیغاتی ایام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری صحبتی از برنامههایی برای کودکان نیست. بخشی از کمبودهایی که در سینمای کودک وجود دارد از این نگاه نشأت میگیرد که کودکان و دنیای کودکان فراموش شده است.
آنهایی که مخالف برگزاری همین جشنواره کودک و نوجوان هستند شاید باید مقابل پرسش شما قرار بگیرند. حقیقتاً اگر سینمای کودک و نوجوان که با بیمهری بخشهایی مختلف مواجه است، تعطیل شود آیا نامی از سینمای کودک و نوجوان میماند. اینکه چرا سیاستگذاران یا چهرههای سیاسی و احزاب در فرآیند انتخابات به کودکان توجه نمیکنند پرسش درستی است، اما عجیبتر اینکه چرا در طیفهای فرهنگی این بیتوجهی وجود دارد. این نقیصه امری فراگیر شده و نیاز به درمان دارد. از همین کارهایی که مثال زدید میشود شروع کرد یعنی پردیسهای سینمایی، پلتفرمها، فضای مجازی و سمنها میتوانند به پیشبرد تفکر حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان کمک کنند. ما امسال 10 شاخص حقوق کودکان و نوجوانان را به عنوان معیار در اختیار اعضای هیأت داوران جشنواره قرار دادهایم و از آنها خواستیم نیم نگاهی هم به منشور حقوق کودکان داشته باشند. هر سال که همزمان با ایام جشنواره فیلم فجر، جشن سیمرغ و پروانهها را برگزار میکنیم و نوبت صبح جشنواره را در اختیار فیلمهای برگزیده کودک و نوجوان قرار میدهیم، عدهای خرده میگیرند که چرا فارابی نوبت صبح جشنواره را به فیلم کودکان اختصاص میدهد. در حالی که همه سینمای تهران و شهرستانها عصرها برای جشنواره فجر تجهیز میشوند و صبح سینماها خالی است. بچهها با موسیقی و فضای شاد و پرنشاط 5 روز میهمان نوبت صبح سینماها هستند، این چه اشکالی دارد. سال گذشته به دلیل سیل سیستان و بلوچستان برگزاری این برنامه به این مناطق منتقل شد و هنرمندان سینمای کودک و نوجوان و فعالان این عرصه به مناطق محروم رفتند و بچهها با آغوش باز به استقبال شخصیتهای محبوبشان آمدند. همه اینها معجزه سینما است و در بحبوحه نگرانیها و شرایط سخت، میتواند فضای شاد و پرامید به بچهها هدیه کند.
سانسور و ممیزی در سینمای کودک چقدر دست و بال فیلمسازان را میبندد و آیا دغدغهها صرفاً مبانی روانشناسی و تربیتی کودکان است.
در همه جای دنیا ادبیات، فیلم، تئاتر و موسیقی کودک و نوجوان دارای کدهای اخلاقی مشخصی است که توسط تولیدکنندگان محتوا باید رعایت شود. بجز این موارد، هیچ منع و محدودیتی در سینمای کودک ایران وجود ندارد. اگر کسی میخواهد لودگی کند جایش سینمای کودک و نوجوان نیست. این سازنده اشتباه آمده، باید سراغ جای دیگری برود و سرمایهاش را آنجا خرج کند.
برش
عروسکهای محبوب نسل ما
زادگاه من سینما نداشت. به تهران یا مرکز استان که میآمدیم، سینما هم میرفتیم. نسل ما پیوند نزدیکی با تلویزیون داشت یعنی همان شبکههای یک و دو سیما. نسل «قصههای مجید»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «مدرسه موشها» و... یکی میگفت «شهر موشها» گربه ترسناکی داشت اما لابد خبر نداشت که برخی از کاراکترهای دوران ما ژانر وحشت بود. با وجود این ما اغلب آنها را دوست داشتیم. کاراکترهای «مدرسه موشها» محبوب همه ما بود. برای من هم جذاب بود و خیلی دوستشان داشتم. نسل ما، نسل این سریالها و فیلمها بود که بعدها سر از سینما در آوردند. مخاطب دوست دارد شخصیتهای محبوبش داستان داشته باشد و با آن سرگرم شود. از این دست شخصیتهای عروسکی محبوب، همین«جناب خان» است. کاش خالقان این کاراکترها از همان ابتدا به جنبههای حقوقی قرارداد دقت نظر بیشتری داشته باشند و از ظرفیت محبوبیت این عروسکها، بهتر و بیشتر در سینما برای مخاطبان کودک استفاده شود.
مجید همه شهرها
برای من بهعنوان دانشآموز فرزند کویر، «قصههای مجید» جایگاه ویژهای داشت. رئال بود و حس قرابت زیادی با او داشتم. نوع دیالوگها، رفتارش و فضای تاریخی شهر اصفهان به فضای تاریخی شهر ما نزدیک بود. لهجه و اثرگذاری و داستانگویی«قصههای مجید» این سریال را برای من خاص کرده بود. یکی از رؤیاهایم برای سینمای کودک همین است؛ سینمایی که به واسطه آن کودکان چیزی که فرهنگ ایرانی را از فرهنگ سایر کشورها متمایز میکند بشناسند البته مخالف جدی طرح موضوعات و شعارهای گل درشت هستم. با حفظ وجه قصهگو، فانتزی و خیالپردازانه در سینمای کودک و نوجوان آرزو دارم کارهایی متناسب با معماری و فرهنگ فضای شهرهای مختلف برای کودکان ساخته شود. اگر داستان جذابی از هر شهر به دستم برسد حتماً استقبال میکنم. خوشبختانه در اصفهان، لرستان، یاسوج و یزد تولیداتی داشتیم و همین روزها در سیستان و بلوچستان یک فیلم کودک در مرحله پیش تولید است. نگاه بومی و محلی با فکر جهانی؛ یعنی این که بتوانیم فضای فرهنگی ایران را در فیلمهای کودک و نوجوان منعکس کنیم ولی حرف جهانی بزنیم. مخاطب جهانی پای فیلم ما بنشیند و دیدن فیلم را به دیگران هم توصیه کند.
خبرنگار
بحث درباره سینمای کودک و نوجوان سالهاست به بحران مخاطب گره خورده است. بحرانی که منشأ آن را از یک سو باید در دلایل برون سینمایی مثل بیمیلی تهیهکنندگان در تولید فیلم کودک، ظهور سرگرمیهای تازه مثل بازیهای رایانهای یا برنامههای ماهوارهای و از سوی دیگر در دلایل درون سینمایی مثل ضعف فیلمنامهنویسی و قصهپردازی، کم بضاعتی تکنیکی و فنی، نبود خلاقیت و نوآوری در اجرا و در نهایت عدم فهم کودک جستوجو کرد. به بهانه برگزاری سیوسومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان با علیرضا تابش دبیر این دوره از جشنواره و مدیر عامل بنیاد فارابی بهعنوان یکی از سیاستگذاران اصلی سینمای کودک درباره تلاشهایش برای رفع این موانع گفتوگو کردهایم.
در شرایطی که شیوع کرونا نه تنها سینمای ایران بلکه سینمای جهان را دچار بحران کرده، فلسفه برگزاری جشنوارههای سینمایی زیر سؤال است. بخشی از مخالفان بر این باورند که تزریق هزینه جشنوارهها به روند تولید یا کمک به هنرمندان خسارت دیده واجبتر از برگزاری جشنوارههاست. در چنین شرایطی با چه مؤلفههای قانعکنندهای تصمیم گرفتید جشنواره فیلم کودک و نوجوان را برگزار کنید.
این که جامعه بشری تا چه زمانی درگیر کرونا خواهد بود پیشبینی و چشمانداز روشنی وجود ندارد. طبق تخمین سازمان بهداشت جهانی بین یک و نیم تا دو سال آینده، جهان درگیر این ویروس خواهد بود و توصیه شده که ملتها و کشورها با پیشگیری، یا تغییر در سبک زندگی با این بیماری فراگیر کنار بیایند. در شرایطی که مهمترین فرصت اکران را از دست دادهایم و سینماها رونق پیشین را ندارند جشنوارهها بهعنوان سکوی معرفی آثار سینمایی باید با نوآوری حفظ شوند و هنرمندان مجالی برای معرفی تازهترین آثارشان را داشته باشند تا ضمن معرفی، نقد و ارزیابی آثار سینمایی، به نوعی بازاریابی برای این آثار فراهم باشد. این جشنواره بهصورت آنلاین، پیامآور این پیام باشد که سینما زنده است و با وجود همه سختیها، جامعه هنری راههای جایگزین عرضه جدید و فضاسازی رسانهای برای آثار سینمایی را پیدا میکند. با همین دیدگاه تصمیم بر این شد که از بستر فضای مجازی برای برگزاری جشنواره فیلم استفاده کنیم. از دستاوردهای مهم این بستر، فراگیری جشنواره است و به نوعی همه بچههای ایران میتوانند فیلمها را ببینند و داوری کنند. اگرچه جشنواره آنلاین جایگزین تام و تمام برای جشنوارههای سنتی و فیزیکی نیست اما طبق پیشبینی و بنابر شرایط موجود، با نسل جدیدی از جشنوارههای سینمایی رو به رو خواهیم بود که دنیای ناشناختهای است و با تجاربی که همه ما کسب میکنیم آرام آرام این جشنوارهها هم تکمیل میشوند و در آینده به شکل ایدهآلتر نزدیک میشوند.
با برگزاری فیزیکی جشنواره فرصتی برای بازاریابی و بهتر دیده شدن آثار فراهم بود اما الان بخشی از نگرانی فعالان این عرصه سرنوشت اکران این فیلمهاست.
امسال با تدابیری که در بخش فنی و بازار بینالملل جشنواره داریم بخش کتابخانه ویدیویی با همکاری پلتفرم هاشور بهصورت آنلاین برگزار خواهد شد. به نوعی تلاش کردیم بازار فیزیکی که پارسال در اصفهان اجرا کردیم امسال بهصورت آنلاین در دسترس مشتریان بازار قرار گیرد. در این کتابخانه ویدیویی 400 فیلم مهم سینمای کودک و نوجوان ایران گردآوری شده است و پخشکنندههای داخلی و خارجی در پلتفرم عضو کتابخانه آنلاین جشنواره میشوند.
کمبود فیلمهای مخصوص کودک و نوجوان در پلتفرمهای آنلاین فیلم محسوس است در حالی که در شرایط امروز که کودکان خانهنشین شدهاند کتابخانه آنلاین میتواند منبع تغذیه کننده خوبی برای پلتفرمها باشد.
هدف از ایجاد این کتابخانه در دوره مسئولیت من در جشنواره فیلم کودک برای پاسخ به همین نیاز بود که دسترسی مشتریان به فیلمهای مورد علاقه کودک و نوجوان راحتتر شود. سال 99 تصمیم گرفتیم فیلمهای در مالکیت بنیاد سینمایی فارابی را به پلتفرمها عرضه کنیم و خانوادههای ایرانی را به تماشای فیلمها در پلتفرمها دعوت کردیم. نوروز امسال که مصادف با دوران قرنطینه بود درخواستهای مطرح شده حکایت از این داشت که فیلمهای کودک و نوجوان در مقایسه با سایر آثار سینمای ایران کمتر در دسترس هستند. با همفکری شورای کودک و نوجوان بنیاد فارابی، فهرستی از فیلمهای محبوب سینمای کودک در 30 سال گذشته سینمای ایران تهیه شد. فارابی مالک بخشی از این فیلمهاست و بخش دیگر متعلق به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری و بخش خصوصی است. همکاران ما در تماس با مالکان این آثار آنها را به عرضه فیلم در پلتفرمها ترغیب کردند. برخی از این آثار مشکل حقوقی دارد که باید رفع شود و آرام آرام از آرشیو به فضای اینترنتی و در محیط پلتفرمها عرضه شود.
از لزوم مهارت و سواد فیلم دیدن در کودکان گفتید. سالهاست که گلایه فعالان این عرصه از کمکاری آموزش و پرورش برای رونق سینمای کودک شنیده میشود، این نهاد چقدر در آموزش این مهارت نقش دارد.
طبعاً نقش نهادی مثل آموزش و پرورش خیلی مهم است. مخاطب انبوه گروه سنی کودک و نوجوان در تعامل و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش است و این نهاد طی فرآیندی چند ساله میتواند ذائقه بصری و موسیقایی و.... دانشآموزان را سر و شکل بدهد. امروز با نسلی طرف هستیم که دارای سواد رسانهای کاملاً متفاوت است. پدران و مادران مربوط به نسل آنالوگ هستند اما بچههای امروز فهم دیجیتال دارند و در استفاده از تکنولوژی، جلوتر از والدینشان هستند. دسترسی نسل جدید به محصولات جدید و متنوع فرهنگی آسانتر شده و به تبع آن کار برای سیاستگذاران و تولید کنندگان سختتر شده است. فیلمسازان و دست اندرکاران تولید محتوای فرهنگی باید روی ذائقهشناسی، مخاطبسنجی و نیاز کودکان امروز کار کنند. مؤلفین و تولیدکنندگان آثار فرهنگی و هنری بخصوص سینمایی در کنار «هوش فرهنگی» باید «هوش تجاری» هم داشته باشند. البته منظور از هوش تجاری روی آوردن به کارهای زرد و سخیف نیست، بلکه بهعنوان مثال تولیدکنندگان آثار سینمایی باید به بازارهای موازی صنایع جانبی هم توجه کنند. در سال 1398 میزان کل فروش سینمای ایران در گیشه (اکران) 290 میلیارد تومان بود و طبق پیمایش دیگری، بازیهای کامپیوتری در ایران گردش مالی 320 میلیارد تومانی در سال 1398 داشت. برتری درآمد گیم نسبت به سینما در حالی است که سینما سوپراستار و کارگردانهای نامآشنا دارد و صاحب پهنه رسانه وسیعتری است. اتفاق خوبی است اگر تولیدکنندگان سینما، از صنایع مجاور هم مشارکت بگیرند و در مرحله ایده و فیلمنامه در تعامل با گیمنویسها، بازار موسیقی، عروسک، نوشتافزار و تبلیغات و مد، محصولات جذاب مطابق داستان فیلمها هم تولید کنند.
بهطور مشخص چه تعاملی با آموزش و پرورش برای ایام کرونا داشتهاید که در سیستم آموزش مجازی، استفاده از محصولات فرهنگی سینمای ایران هم مورد توجه قرار بگیرد.
آموزش و پرورش هم، مثل سینما و فضای آموزش عالی در چند ماه گذشته درگیر تکانه شدید کرونا شده و هم و غمش گسترش نرمافزار شاد است. وقتی به مرحله ثبات رسید، میتوان انتظار داشت که با توزیع محصولات فرهنگی این بستر جذابتر و گستردهتر شود. با مسئولان آموزش و پرورش مذاکراتی داشتیم اما همچون دبیر جشنواره، من که دغدغه امروزم تغییر شکل برگزاری جشنواره است، دغدغه مدیران آموزش و پرورش هم تغییر در نوع و بستر آموزش است. اجازه دهیم این بستر تثبیت شود، سرعت اینترنت تضمین شود و مسائل فنی و زیرساختی که حل شد، بعد به تولید و عرضه محتوای فرهنگی در شرایط جدید برسیم.
سالهاست درباره بحران مخاطب در سینمای کودک صحبت میکنیم اما وقتی بحث میزان فروش را جدی میگیریم و تمرکزمان بر گیشه است سینمای کودک به سمت سوژهسازی و فضاسازی فیلمهای جشن تولدی میرود. در دهه 60 که سینمای کودک هر دو مؤلفه را مد نظر داشت، حمایتهای جدی میشد که فیلمسازان برای کودک و نوجوان فیلم بسازند. چرا این فیلمسازان امروز کار نمیکنند، ذهنشان از دنیای کودک دوره شده، با ظهور رقبای جدید از بازیهای رایانهای تا شبکهها ماهوارهای این توان وجود ندارد یا تغییر و تحولات دنیای اطراف کودکان زیاد است و نگرش کهنه سیاستگذاران مانع از آن میشود که وارد عرصههای جدید شویم.
بخشی از این اتفاق به گفته خود شما به تغییر نسل برمیگردد. فیلمهایی که در دهه 60 و 70 برای همنسلان ما جذاب بود برای مخاطب امروز که دسترسی آسانتری به محصولات متنوع فرهنگی در بستر اینترنت دارد جذاب نیست. نکته مهم دیگر استفاده از فناوریهای نوین در سینمای کودک و نوجوان است. سینمای کودک و نوجوان به مدد فناوریهای نوین، کارهای ترکیبی موسیقی و سایر تکنولوژیها، فضای فانتزی و جذابتری مییابد. ساخت فیلم ارزان در سینمای کودک یک مسأله است و سرمایهگذاری عظیم در بخش فناوری مسأله دیگری است. تولیدکنندگان باید برای شناخت ذائقه مخاطبین، وقت بیشتری بگذارند و نهادهای حمایتی نیز باید این بستر را فراهم کنند و با ایجاد فضای پژوهشی و تعامل بین دست اندرکاران امور اجتماعی و آموزشی و تعلیم و تربیت با تهیهکنندگان آثار، ارتقای کیفی این آثار را تسریع کنیم. یکی از این پارامترها رویارویی مستقیم فیلمسازان پیشکسوت با نسل نو است. سال گذشته در سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان، استادان پیشکسوت و مربیانی همچون مرضیه برومند، ایرج طهماسب، پوران درخشنده، ابوالفضل جلیلی، کامبوزیا پرتوی، وحید نیکخواه آزاد و... با نوجوانانی که از سراسر کشور به المپیاد راه یافته بودند، گفت و شنود داشتند و تجربیاتشان را به بچهها منتقل کردند. ما فرصتی فراهم کردیم تا نوجوانان علاقهمند به سینما از تجارب بزرگان سینمای کودک و نوجوان استفاده کنند اما همه این استادان به ما گفتند که ما هم نکات زیادی را از بچهها شنیدیم و بهتر دریافتیم که ذائقه این نسل چیست و بهدنبال چه دغدغههایی هستند. نسل ما آرمانها و ایدئولوژیها و تفکری داشت که شاید در نسل امروز وجود نداشته باشد، پس لازم است فیلمسازان پپشکسوت در حال و هوای نسل امروز قرار بگیرند و از فضای فکری آنها شناخت دقیق پیدا کنند. متأسفانه تهیهکننده ایرانی چون میداند که تأمین مالی بر عهده نهادهای حمایتی یا اسپانسرهاست، به ذائقه مخاطب توجه کافی نمیکند. سودش را در هزینه تولید به دست میآورد و دستمزدش را میگیرد و اساساً به فکر اکران و بازاریابی نیست. هم این نگاه برای سینمای کودک و نوجوان سم است و هم تفکر دبیری که برای پر کردن برنامه نمایش جشنواره، شتابزده و بدون مطالعه، فیلمی را به فیلمسازی سفارش میدهد. در این سالها ما تلاش کردیم به حیات طبیعی سینمای کودک نزدیک شویم و فیلمسازان برای سینمای کودک را دعوت کردیم، اما سفارش ندادیم.
اتفاقاً رویکرد درست همین است که اگر به تسلط و تفکر فیلمسازی اعتماد داریم منتظر درخواست او نباشیم خودمان (کانون پرورش فکری و فارابی) سراغش برویم و درخواست کنیم که به کار برگردد.
این دعوت اگر مبتنی بر انبوه تولید باشد خطرناک است اما اگر فارابی و کانون، کارگردانی را به خاطر استانداردهای درست فیلمسازی برای کودکان، دعوت به کار کند اشکال ندارد چون موفق است، بازار دارد، مخاطب دارد و... ولی اینکه مدیر جشنوارهای صرفاً از نگرانی اینکه 6 ماه دیگر جشنوارهاش فیلم ندارد، بدون توجه به ساختار فیلمنامه و داستان و جذابیتهایش، قرارداد ببندد حاصلش فقط هزینه برای انبوه فیلمهایی است که جایی در اکران ندارد. اوایل سالهای ورود من به فارابی، 48 فیلم کودک و نوجوان وجود داشت که صرفاً برای پر کردن جدول اکران جشنواره فیلم کودک ساخته شده بود و هیچ پخشکنندهای حاضر به پخش آن در سینما نبود. تلویزیون هم این فیلمها را از بنیاد فارابی نخرید. این روش، اتلاف سرمایه بود. بنابراین یکی از سیاستهای ما در بنیاد فارابی جلوگیری از همین رویکرد غلط بود که به فیلمساز التماس نکنیم که چون ما فیلم نداریم، بیا فیلم شخصی خودت را بساز حتی اگر به جنبههای فروش و بازار و جذب مخاطب التفاتی ندارد.
در عین حال قبول دارید که باید سراغ فیلمسازانی مثل ایرج طهماسب و حمید جبلی رفت.
حتماً. من چند ماه پیش با آقای ایرج طهماسب جلسه داشتم و درخواست کردم که کار جدیدی برای کودکان و نوجوانان تولید کنند که البته ایشان نکاتی را به درستی به عنوان موانع ذکر کردند از جمله تهیهکننده حرفهای که نقش مهمی دارد. تلاش ما این است که امثال آقای طهماسب،مرضیه برومند و... به دنیای فیلمسازی برگردند. با خانم برومند برای نگارش فیلمنامه «شهر موشها 3» قرارداد بستهایم، طرح اقتباسی آقای رسول صدرعاملی بر اساس کتاب «زیبا صدایم کن» آقای فرهاد حسنزاده به تصویب رسیده است. طرح اقتباسی آقای ابراهیم فروزش برای داستان «پلو و خورش» اثر استاد هوشنگ مرادی کرمانی هم در شورای اقتباس تصویب شده و امیدواریم این فیلم بزودی جلوی دوربین برود. آقای محمدعلی طالبی با شراکت 30 درصدی بنیاد فارابی هم یک تولید مشترک دارند. آقای مجید مجیدی هم که خوشبختانه با فیلم «خورشید» به دوره فیلمسازی درخشانشان رجوع داشتند. همه تلاشهای ما این است که بزرگان سینمای کودک و نوجوان در کنار جوانترها که در این سالها بخصوص در حوزه انیمیشنها آثار جذاب و پرفروشی داشتند در این حوزه فعالیت کنند. در سه چهار سال گذشته فیلمسازان جوانی همچون آقای سید محمدرضا خردمندان، سهیل موفق، خانم رقیه توکلی و... وارد فضای سینمای کودک و نوجوان شدند. نسل جدیدی از فیلمسازان در کنار پیشکسوتان برای جشنواره سال 1400 مشغول فعالیت هستند و این دستاورد خوبی است. میتوان امیدوار بود زمانی که ما بنیاد سینمایی فارابی را ترک میکنیم حسرت همیشگیمان از اینکه چرا بزرگان سینمای کودک دیگر فیلم نمیسازند، رفع شده باشد و فیلمسازان پیشکسوت در کنار فیلمسازان جوان و نوگرا، کارهای افتخارآمیزی برای ارائه و عرضه داشته باشند.
فارغ از ضعفهای تکنیکی که شاید نتوان نهاد خاصی را مسئول آن دانست آنچه به سینمای کودک در این سالها ضربه زده ضعف فیلمنامه است. در حالی که ادبیات کودک و نوجوان ما حاوی گنجینه غنی است.
از سال گذشته با همفکری شورای کودک و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی، مشخصاً سایت «سینما قصه» را برای همین منظور طراحی و آمادهسازی کردیم تا فیلمسازان سینمای کودک را به سمت تولید این آثار سوق بدهیم. راهاندازی این سایت که حاوی خلاصه کتابهای محبوب کودکان و نوجوانان از نویسندگان ایرانی است به نوعی رجوع به همین ذخیره فرهنگی در ادبیات داستانی است. تهیهکنندگانی که مایل به تولید آثار سینمای کودک و نوجوان هستند را به این سایت ارجاع میدهیم و از آنها میخواهیم که کتابهای بارگذاری شده روی سایت را مطالعه کنند و اگر علاقهمند بودند پیشنهادشان برای تولید در شورای کودک و نوجوان بررسی میشود. طرح اقتباس بنیاد فارابی هم امسال برای اولین دوره برگزار شد. تفاوت این فراخوان با فراخوانهای قبلی، این است که پیشنهاد تهیهکنندگان برای آثار اقتباسی تضمین میشود، یعنی برخلاف جریان متداول گذشته که ممکن بود پس از بررسی با پیشنهادی موافقت نشده و بایگانی شود اما الان چون تهیهکننده پیشنهاد را مطرح کرده امیدواریم سمت و سوی تولید سینمای کودک و نوجوان و سایر ژانرها به سمت آثار اقتباسی برود. از میان 5 کتاب برگزیده طرح اقتباس، دو اثر مربوط به آثار نوجوانان و کودکان است که همانطور که اشاره شد امیدواریم امسال توسط آقای صدرعاملی و ابراهیم فروزش دو فیلم کلید بخورد. در تولید مشترک با کشورهای خارجی هم امسال کار آقای محمدعلی طالبی بر اساس یکی از داستانهای آقای هوشنگ مرادی کرمانی در دست تولید است. درخصوص توجه به متن و ادبیات داستانی امسال یکی از سالهای پردستاورد بنیاد فارابی خواهد بود. شورای کودک و نوجوان بنیاد فارابی از سه سال پیش رویکردی اتخاذ کرده که به پیشنهادکنندگان جواب رد ندهد، به این معنا که اگر طرح پیشنهادی واجد جذابیتهایی بود در تعامل با اتاق فکر و گروه خلاق و در مشورت با اساتید بین رشتهای، نکات داستانی به طرح اضافه میشود تا واجد ظرفیتهای جذاب برای کودک و نوجوان شود.
برگزاری آنلاین جشنواره شرایطی فراهم کرده که تعداد زیادی از بچهها فیلم ببینند و داوری کنند، برای بچههای کمبضاعت که از دسترسی به تکنولوژی روز محروم هستند تدبیری کردهاید؟
سال گذشته که سیل در مناطق مختلف کشور بخصوص سیستان و بلوچستان چالش جدی به وجود آورد، همزمان با ایام جشنواره فیلم کودک برای مناطق سیلزده و 143 منطقه از نقاط محروم کشور «سینما سیار» ارسال شد تا ظرف 5 روز فیلمهای جذاب سینمای کودک و نوجوان را برای کودکان این مناطق نمایش بدهند که دستاورد جدید جشنواره کودک و نوجوان با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. از نمایش فیلم در تماشاخانه سیار یا همان اتوبوسهای بزرگ نمایش فیلم، در مناطق محروم اصفهان بازخوردهای خیلی خوبی از بچهها و خانوادهها گرفتیم. امسال هم پیشبینی کردهایم که در تعامل با ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در استانهای کشور و همینطور ستاد جشنواره فیلم کودک در اصفهان همین روند را داشته باشیم اما با مشکل کرونا مواجه هستیم. تجمع در محیط بسته برای کودکان خطرناک است و در فضای باز هم به خاطر خنک شدن هوا، نگرانیهایی وجود دارد. با وجود این اگر طبق صلاحدید و مصوبات شورای کرونا در هر شهر، امکان فعالیت سینما سیار وجود داشته باشد ما استقبال میکنیم.
چرا فعالیت سینما سیار محدود به ایام جشنواره است؟
در این زمینه فعالیت کانون پرورش فکری طی سال ادامه دارد اما تعداد اتوبوسهای کانون خیلی محدود است و نیاز به تجهیز ناوگان سینما سیار دارد که این بحث دیگری است.
در خیلی از مناطق محروم ایران بچهها از حق دسترسی به آب آشامیدنی سالم و خوراک محروم هستند و با این شرایط شاید خیلی عجیب نباشد که بخش زیادی از کودکان حتی درکی از سینما و سالن سینما ندارند. اینکه سینمای کودک جدی گرفته نمیشود چقدر متأثر از سیاستهای کلان نسبت به وضعیت کودکان در کشور است. در برنامههای تبلیغاتی ایام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری صحبتی از برنامههایی برای کودکان نیست. بخشی از کمبودهایی که در سینمای کودک وجود دارد از این نگاه نشأت میگیرد که کودکان و دنیای کودکان فراموش شده است.
آنهایی که مخالف برگزاری همین جشنواره کودک و نوجوان هستند شاید باید مقابل پرسش شما قرار بگیرند. حقیقتاً اگر سینمای کودک و نوجوان که با بیمهری بخشهایی مختلف مواجه است، تعطیل شود آیا نامی از سینمای کودک و نوجوان میماند. اینکه چرا سیاستگذاران یا چهرههای سیاسی و احزاب در فرآیند انتخابات به کودکان توجه نمیکنند پرسش درستی است، اما عجیبتر اینکه چرا در طیفهای فرهنگی این بیتوجهی وجود دارد. این نقیصه امری فراگیر شده و نیاز به درمان دارد. از همین کارهایی که مثال زدید میشود شروع کرد یعنی پردیسهای سینمایی، پلتفرمها، فضای مجازی و سمنها میتوانند به پیشبرد تفکر حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان کمک کنند. ما امسال 10 شاخص حقوق کودکان و نوجوانان را به عنوان معیار در اختیار اعضای هیأت داوران جشنواره قرار دادهایم و از آنها خواستیم نیم نگاهی هم به منشور حقوق کودکان داشته باشند. هر سال که همزمان با ایام جشنواره فیلم فجر، جشن سیمرغ و پروانهها را برگزار میکنیم و نوبت صبح جشنواره را در اختیار فیلمهای برگزیده کودک و نوجوان قرار میدهیم، عدهای خرده میگیرند که چرا فارابی نوبت صبح جشنواره را به فیلم کودکان اختصاص میدهد. در حالی که همه سینمای تهران و شهرستانها عصرها برای جشنواره فجر تجهیز میشوند و صبح سینماها خالی است. بچهها با موسیقی و فضای شاد و پرنشاط 5 روز میهمان نوبت صبح سینماها هستند، این چه اشکالی دارد. سال گذشته به دلیل سیل سیستان و بلوچستان برگزاری این برنامه به این مناطق منتقل شد و هنرمندان سینمای کودک و نوجوان و فعالان این عرصه به مناطق محروم رفتند و بچهها با آغوش باز به استقبال شخصیتهای محبوبشان آمدند. همه اینها معجزه سینما است و در بحبوحه نگرانیها و شرایط سخت، میتواند فضای شاد و پرامید به بچهها هدیه کند.
سانسور و ممیزی در سینمای کودک چقدر دست و بال فیلمسازان را میبندد و آیا دغدغهها صرفاً مبانی روانشناسی و تربیتی کودکان است.
در همه جای دنیا ادبیات، فیلم، تئاتر و موسیقی کودک و نوجوان دارای کدهای اخلاقی مشخصی است که توسط تولیدکنندگان محتوا باید رعایت شود. بجز این موارد، هیچ منع و محدودیتی در سینمای کودک ایران وجود ندارد. اگر کسی میخواهد لودگی کند جایش سینمای کودک و نوجوان نیست. این سازنده اشتباه آمده، باید سراغ جای دیگری برود و سرمایهاش را آنجا خرج کند.
برش
عروسکهای محبوب نسل ما
زادگاه من سینما نداشت. به تهران یا مرکز استان که میآمدیم، سینما هم میرفتیم. نسل ما پیوند نزدیکی با تلویزیون داشت یعنی همان شبکههای یک و دو سیما. نسل «قصههای مجید»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «مدرسه موشها» و... یکی میگفت «شهر موشها» گربه ترسناکی داشت اما لابد خبر نداشت که برخی از کاراکترهای دوران ما ژانر وحشت بود. با وجود این ما اغلب آنها را دوست داشتیم. کاراکترهای «مدرسه موشها» محبوب همه ما بود. برای من هم جذاب بود و خیلی دوستشان داشتم. نسل ما، نسل این سریالها و فیلمها بود که بعدها سر از سینما در آوردند. مخاطب دوست دارد شخصیتهای محبوبش داستان داشته باشد و با آن سرگرم شود. از این دست شخصیتهای عروسکی محبوب، همین«جناب خان» است. کاش خالقان این کاراکترها از همان ابتدا به جنبههای حقوقی قرارداد دقت نظر بیشتری داشته باشند و از ظرفیت محبوبیت این عروسکها، بهتر و بیشتر در سینما برای مخاطبان کودک استفاده شود.
مجید همه شهرها
برای من بهعنوان دانشآموز فرزند کویر، «قصههای مجید» جایگاه ویژهای داشت. رئال بود و حس قرابت زیادی با او داشتم. نوع دیالوگها، رفتارش و فضای تاریخی شهر اصفهان به فضای تاریخی شهر ما نزدیک بود. لهجه و اثرگذاری و داستانگویی«قصههای مجید» این سریال را برای من خاص کرده بود. یکی از رؤیاهایم برای سینمای کودک همین است؛ سینمایی که به واسطه آن کودکان چیزی که فرهنگ ایرانی را از فرهنگ سایر کشورها متمایز میکند بشناسند البته مخالف جدی طرح موضوعات و شعارهای گل درشت هستم. با حفظ وجه قصهگو، فانتزی و خیالپردازانه در سینمای کودک و نوجوان آرزو دارم کارهایی متناسب با معماری و فرهنگ فضای شهرهای مختلف برای کودکان ساخته شود. اگر داستان جذابی از هر شهر به دستم برسد حتماً استقبال میکنم. خوشبختانه در اصفهان، لرستان، یاسوج و یزد تولیداتی داشتیم و همین روزها در سیستان و بلوچستان یک فیلم کودک در مرحله پیش تولید است. نگاه بومی و محلی با فکر جهانی؛ یعنی این که بتوانیم فضای فرهنگی ایران را در فیلمهای کودک و نوجوان منعکس کنیم ولی حرف جهانی بزنیم. مخاطب جهانی پای فیلم ما بنشیند و دیدن فیلم را به دیگران هم توصیه کند.
رویداد مهم برجامی در ساعت ۳:۳۰ دقیقه بامداد یکشنبه
پایان تحریم تسلیحاتی ایران
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
بامداد یکشنبه 27 مهرماه تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت درست پنج سال پساز پذیرش برجام و برپایه آنچه ایران و کشورهای بزرگ در قطعنامه ۲۲۳۱ توافق کرده بودند، به پایان رسید. این تحریمها در شرایطی پس از گذر بیش از یک دهه به پایان راه خود رسید که مقامهای امریکایی برای ممانعت از لغو این تحریمها طی ماهها و هفتههای گذشته با کوبیدن بر طبل ایرانهراسی کشورهای طرف توافق هستهای را به عدم پایبندی به تعهدات برجامیشان ترغیب کرده بودند و در عین حال نفوذ و تأثیرگذاری ایران را که با هزینه نظامی بسیار کمتر و تکیه بر دانش نظامی بومی خود؛ نبض مبارزه با گروهکهای تروریستی را در منطقه در دست گرفته بود، زیر تیغ انتقاد بردند.
راه پرپیچ و خم تحریم
موضوع تحریم تسلیحاتی ایران نخستین بار 13 سال پیش و در بحبوحه اختلافات ایران و قدرتهای غربی بر سر برنامههای هستهای مطرح شد. اختلافاتی که با گذر زمان هر روز ابعاد عمیقتری مییافت و به موازات آن شورای امنیت در قطعنامههایی که علیه ایران تصویب میکرد، علاوه بر ممنوعیت خرید و فروش سلاح هستهای که یک ممنوعیت مشترک برای کشورها بود، خرید و فروش سلاحهای متعارف را هم در ارتباط با ایران ممنوع میکرد. به این ترتیب تا پیش از حاصل شدن توافق هستهای، شورای امنیت چند قطعنامه متوالی را علیه ایران به تصویب رساند که مفاد همه این قطعنامهها ذیل ماده ۴۱ منشور ملل متحد قرار میگرفت و در صورت مورد نقض قرار گرفتن، تحریمهای اقتصادی گستردهای را علاوه بر تحریمهای مربوط به مسأله هستهای اعمال میکرد. قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت (۹ مرداد ۱۳۸۵)، قطعنامه ۱۷۳۷ شورای امنیت (۲ دی ۱۳۸۵)، قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت (۴ فروردین ۱۳۸۶)، قطعنامه ۱۸۰۳ شورای امنیت (۱۳ اسفند ۱۳۸۶)، قطعنامه ۱۸۳۵ شورای امنیت (۶ مهر ۱۳۸۷) و قطعنامه ۱۸۸۷ شورای امنیت (۲ مهر ۱۳۸۸) از جمله قطعنامههایی بود که پس از بالا گرفتن غائله ایران و قدرتهای بزرگ بر سر فعالیتهای هستهای ایران و ارجاع این پرونده از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت به تصویب رسید و علاوه بر ایجاد محدودیتهای گسترده برای فعالیت هستهای ایران، خدمات مرتبط با عرضه، فروش، انتقال، ساخت، یا استفاده از اقلام مربوط به تسلیحات نظامی و موشکی را هم با ممنوعیت روبهرو میکرد.
نقطه اوج ممنوعیتها
نقطه اوج این محدودیتها و فشار علیه ایران، قطعنامه 1929 شورای امنیت (19 خرداد1389) بود که تحریمهای تسلیحاتی ایران بر پایه آن به شدیدترین مرحله خود رسید. شورای امنیت به موجب بند ۸ این قطعنامه همه کشورها را ملزم کرد تا «از تدارک، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هرگونه تانک رزمی، خودروهای زرهپوش نبرد، دستگاههای توپخانه با کالیبر بالا، هواپیماهای جنگی، هلیکوپترهای ویژه حمله، کشتیهای جنگی، موشک یا سامانههای موشکی» یا مواد مربوط به آنها مشتمل بر قطعات یدکی، به هر طریق، جلوگیری کنند. همچنین همه کشورها بایدی از ارائه آموزش فنی، خدمات مربوط به منابع مالی، مشاوره یا خدمات یا هرگونه کمک در ارتباط با تحویل، فروش، انتقال، تدارک، ساخت، نگهداری یا کاربرد اینگونه تسلیحات یا وسایل مربوط به ایران جلوگیری کنند. بند 9 همین قطعنامه هم مقرر میکرد که ایران نباید هیچگونه فعالیتی در ارتباط با موشکهای بالستیک قادر بهحمل و انتقال سلاحهای هستهای، مشتمل بر فناوری پرتاب موشکهای بالستیک داشته باشد و همه کشورها باید از انتقال فناوری یا کمک فنی در رابطه با چنین فعالیتهایی به ایران خودداری کنند.
همه قطعنامههای پیش گفته تحت دو ماده 41 و 42 فصل 7 منشور سازمان ملل قرار داشتند و شورای امنیت طبق ماده 42 از این امکان برخوردار شد که انواع مجازاتهای مختلف را که قبلاً ذیل ماده 41 اعمال کرده و از آن نتیجه نگرفته بود، بر اساس ماده 42 اعمال کند. یعنی سازمان ملل در قطعنامه 1929 نه تنها ایران را موظف به تعلیق کلیه برنامههای هستهای خود کرد بلکه کلیه فعالیتهای متعارف برنامه موشکی ایران را هم به آن ضمیمه کرد. مفادی در قطعنامه 1929 تعیین شد که دست کشورهایی را که نسبت به ایران سوءنیت داشتند، باز میگذاشت تا بتوانند در مواقع لازم از نیروی نظامی هم استفاده کنند. در واقع این قطعنامه به کشورها میگفت در مواردی که نسبت به رعایت مفاد قطعنامه مذکور از سوی ایران ظن دارند، میتوانند و حق دارند که از هر ابزاری از جمله ابزار نظامی علیه آن استفاده کنند. این قطعنامه برای همه کشورها راه بهانهگیری را جهت استفاده از نیروی نظامی و قهری علیه ایران باز گذاشته و مسیر را برای رویدادهای بسیار خطرناک هموار کرده بود. بسیاری از تحریمهای یکجانبه و چندجانبهای که کشورها علیه کشورمان اعمال کردند، مستند و متکی بر قطعنامههایی چون قطعنامه ۱۹۲۹ بود.
ابطال همه تحریمهای تسلیحاتی
با تمام شدن غائله ایران و قدرتهای بزرگ بر سر برنامههای هستهای و به ثمر رسیدن برجام، قطعنامه 2231 در 29 تیرماه 1394 در تأیید مفاد این تفاهم بزرگ به تصویب شورای امنیت رسید که حکم میداد همه قطعنامههای پیشین که تحریمهای گستردهای را علیه برنامه هستهای و مناسبات مالی، بانکی و ارتباطی ایران ایجاد کرده بود، مشروط به اجرای مفاد برجام از سوی ایران لغو شود. این در حالی بود که بند پنجم پیوست دوم این قطعنامه موعدی 5 ساله را برای لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران در نظر گرفت تا بعد از 5 سال از زمان دستیابی به برجام محدودیتهای درج شده در این بند از جمله محدودیت تجهیز، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هرگونه تجهیزات نظامی شامل تانک، خودروهای زرهی، سیستمهای توپخانه، هواپیمای جنگی، بالگردهای تهاجمی، ناو، موشکها یا سیستمهای موشکی و همچنین انتقال هرگونه آموزش فنی، خدمات و منابع مالی، مشاوره یا سایر خدمات یا کمکهای مربوط به تجهیز، فروش، انتقال، ساخت، نگهداری یا استفاده از چنین اقلام و مواد مرتبط با آنها، از طریق اتباعشان یا از مبدأ یا مسیر سرزمینشان برداشته شود.
اما یکی از موضوعاتی که پساز برجام و قطعنامه شورای امنیت محملی برای چالش ایران و غرب شد، موضوع موشکهای بالستیک ایران بود. این موضوع بویژه از زمان آغاز به کار دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا برای کشورهای غربی اهمیت ویژهای پیدا کرد و آنها برنامههای موشکی ایران را مورد انتقاد قرار داده و در مواردی، آن را مغایر تعهدات ایران در چارچوب قطعنامه ٢٢٣١ و دستکم خلاف روح برجام دانستند. انجام چندین آزمایش موشکی ایران هم باعث شد تا اعضای شورای امنیت به رهبری امریکا سه بار در اسفند سال 94، آذر 97، آذر 98 جلسات فوری برگزار کنند تا ایران را به بهانه تخطی از برجام محکوم کنند. نشستهایی که بیحاصل بودن آن از همان آغاز هویدا بود. چه برنامه موشکی ایران مشمول ممنوعیتهای مندرج در این قطعنامه نمیشد و در نتیجه دست امریکا و شرکای غربی اش در شورای امنیت برای محکوم کردن ایران عملاً راه به جایی نبرد.
تلاش ناکام امریکا
امریکا چند هفته پیش از به پایان رسیدن موعد لغو تحریمهای تسلیحاتی در 18 کتبر (27 مهرماه) تلاش کرد با طرح قطعنامهای در سازمان ملل متحد، تحریم تسلیحاتی ایران را تمدید کند اما این قطعنامه حتی بعد از رایزنیهای بسیار دولتمردان امریکا رأی نیاورد. امریکا در پی شکست در به تصویب رساندن این قطعنامه به فعال کردن مکانیسم ماشه که یکی از سازوکارهای حل اختلاف برجام به شمار میآید، متوسل شد اما این کار هم با مخالفت شرکای توافق هستهای از جمله چین و روسیه رو به رو شد. با این حال رئیسجمهوری امریکا با وجود همراهی نکردن سایر اعضای برجام بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل را اعلام کرد و همچنین تلاش کرد با صدور یک فرمان اجرایی تمهیداتی را برای مجازات ناقضان تحریم تسلیحاتی ایران در نظر بگیرد.
رفع محدودیتهای تسلیحانی به وقت تهران
چنانکه در توافق هستهای آمده است، شماری از محدودیتهای حقوقی، فنی و نظامی ایران در یک برنامه زمانبندی شده در پایان سالهای پنجم، هشتم و دهم برداشته میشوند. با وجود همه فراز و فرودهایی که در نتیجه تلاش واشنگتن جهت جلوگیری از لغو محدودیتهای تسلیحاتی ایران وجود داشت، 27 مهرماه در ساعت ۳:۳۰ دقیقه بامداد به وقت تهران، بند ششم قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در اجرای برجام به اجرا گذاشته شد و نظام مجوزخواهی صادرات و واردات تسلیحات نظامی به ایران یا از ایران به پایان رسید. علاوه بر این، محدودیت سفر ۲۳ شخصیت نظامی و دفاعی ارشد ایران هم برداشته شد. این در حالی است که برداشتن این محدودیتها نیازمند هیچ اقدام دیگری از سوی شورای امنیت سازمان ملل نبود و از این به بعد تجارت تسلیحات و اقلام نظامی با ایران، ارائه خدمات مالی به این کشور و اعطای ویزا و مجوز سفر به اشخاص مرتبط با برنامه هستهای با مانعی مواجه نخواهد شد.
تسلیحات ضروری
با به پایان رسیدن محدودیت تسلیحاتی ایران، چین و روسیه از مهمترین کشورهایی هستند که با هدف دستیابی به منافع مشترک خود همکاری گستردهای را برای فروش تسلیحات به ایران کلید خواهند زد. چنانکه حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران درباره رفع تحریمهای تسلیحاتی گفته است: «ایران پساز پایان تحریم، از فرصت خرید و فروش اسلحه استفاده خواهد کرد»، انتظار میرود که ایران واردات اسلحه و تجهیزات نظامی متداول جدید از روسیه و چین را آغاز کند. این در حالی است که از این پس، مقررات بینالمللی نمیتواند ممنوعیتی برای واردات و صادرات چنین سلاحها و تجهیزاتی ایجاد کند. رسانههای روسی و چینی گزارش دادهاند که احتمالاً تهران که اینک بیش از هر زمان دیگری نیازمند ارتقای ناوگان هوایی برای تقویت توان نظامی خود است، خریداری جتهای جنگنده چند منظوره Su-35 و Su-30SM یا جتهای Su-27SM3 از مسکو و جتهای جنگنده J-10C از پکن را در دستور کار قرار دهد. دستور کاری که بیتردید در چارچوب سیاست دفاعی ایران و با در نظر گرفتن تهدیدات پیرامونی و درک از تهدیدهایی چون مقابله با تهدید بازیگران دولتی و غیردولتی طراحی شده است.
برش
بر اساس منافع ملی در زمینه نظامی تجارت میکنیم
علیرضا میریوسفی، سخنگوی نمایندگی ایران در سازمان ملل در مصاحبهای با نیوزویک اعلام کرد که «بر اساس جدول زمانی که در قطعنامه 2231 آمده، ایران روز 18 اکتبر (27 مهر) از محدودیتهای تسلیحاتی رها خواهد شد و به صورت طبیعی از آن تاریخ بر اساس منافع ملی خود با دیگر کشورها در این زمینه تجارت خواهد کرد.» کاظم جلالی، سفیر ایران در مسکو نیز در گفتوگو با خبرگزاری اینترفاکس روسیه با بیان اینکه برنامهای درخصوص همکاریهای نظامی ایران و روسیه تهیه کردهایم که با گذشت زمان اجرا خواهد شد، گفت: « بعد از ۲۷ مهرماه اگر نیازی به خرید برخی تسلیحات داشته باشیم، هیچ محدودیتی برای ما وجود نخواهد داشت.» پیشتر «ماریا زاخارووا»، سخنگوی وزارت خارجه روسیه اعلام کرده بود که مسکو بعد از منقضی شدن محدودیتهای تسلیحاتی علیه ایران از روزهای آینده، همکاریهای نظامی با ایران را ادامه خواهد داد؛در همین چارچوب سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسلامآباد هم اعلام کرد که با سپری شدن بازه زمانی پنج ساله و خاتمه یافتن محدودیتهای مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱، هیچ گونه مانع مشروع و قانونی در همکاریهای نظامی و تعاملات مالی مرتبط با آن بین ایران و پاکستان وجود ندارد.
خبرنگار دیپلماسی
بامداد یکشنبه 27 مهرماه تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت درست پنج سال پساز پذیرش برجام و برپایه آنچه ایران و کشورهای بزرگ در قطعنامه ۲۲۳۱ توافق کرده بودند، به پایان رسید. این تحریمها در شرایطی پس از گذر بیش از یک دهه به پایان راه خود رسید که مقامهای امریکایی برای ممانعت از لغو این تحریمها طی ماهها و هفتههای گذشته با کوبیدن بر طبل ایرانهراسی کشورهای طرف توافق هستهای را به عدم پایبندی به تعهدات برجامیشان ترغیب کرده بودند و در عین حال نفوذ و تأثیرگذاری ایران را که با هزینه نظامی بسیار کمتر و تکیه بر دانش نظامی بومی خود؛ نبض مبارزه با گروهکهای تروریستی را در منطقه در دست گرفته بود، زیر تیغ انتقاد بردند.
راه پرپیچ و خم تحریم
موضوع تحریم تسلیحاتی ایران نخستین بار 13 سال پیش و در بحبوحه اختلافات ایران و قدرتهای غربی بر سر برنامههای هستهای مطرح شد. اختلافاتی که با گذر زمان هر روز ابعاد عمیقتری مییافت و به موازات آن شورای امنیت در قطعنامههایی که علیه ایران تصویب میکرد، علاوه بر ممنوعیت خرید و فروش سلاح هستهای که یک ممنوعیت مشترک برای کشورها بود، خرید و فروش سلاحهای متعارف را هم در ارتباط با ایران ممنوع میکرد. به این ترتیب تا پیش از حاصل شدن توافق هستهای، شورای امنیت چند قطعنامه متوالی را علیه ایران به تصویب رساند که مفاد همه این قطعنامهها ذیل ماده ۴۱ منشور ملل متحد قرار میگرفت و در صورت مورد نقض قرار گرفتن، تحریمهای اقتصادی گستردهای را علاوه بر تحریمهای مربوط به مسأله هستهای اعمال میکرد. قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت (۹ مرداد ۱۳۸۵)، قطعنامه ۱۷۳۷ شورای امنیت (۲ دی ۱۳۸۵)، قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت (۴ فروردین ۱۳۸۶)، قطعنامه ۱۸۰۳ شورای امنیت (۱۳ اسفند ۱۳۸۶)، قطعنامه ۱۸۳۵ شورای امنیت (۶ مهر ۱۳۸۷) و قطعنامه ۱۸۸۷ شورای امنیت (۲ مهر ۱۳۸۸) از جمله قطعنامههایی بود که پس از بالا گرفتن غائله ایران و قدرتهای بزرگ بر سر فعالیتهای هستهای ایران و ارجاع این پرونده از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت به تصویب رسید و علاوه بر ایجاد محدودیتهای گسترده برای فعالیت هستهای ایران، خدمات مرتبط با عرضه، فروش، انتقال، ساخت، یا استفاده از اقلام مربوط به تسلیحات نظامی و موشکی را هم با ممنوعیت روبهرو میکرد.
نقطه اوج ممنوعیتها
نقطه اوج این محدودیتها و فشار علیه ایران، قطعنامه 1929 شورای امنیت (19 خرداد1389) بود که تحریمهای تسلیحاتی ایران بر پایه آن به شدیدترین مرحله خود رسید. شورای امنیت به موجب بند ۸ این قطعنامه همه کشورها را ملزم کرد تا «از تدارک، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هرگونه تانک رزمی، خودروهای زرهپوش نبرد، دستگاههای توپخانه با کالیبر بالا، هواپیماهای جنگی، هلیکوپترهای ویژه حمله، کشتیهای جنگی، موشک یا سامانههای موشکی» یا مواد مربوط به آنها مشتمل بر قطعات یدکی، به هر طریق، جلوگیری کنند. همچنین همه کشورها بایدی از ارائه آموزش فنی، خدمات مربوط به منابع مالی، مشاوره یا خدمات یا هرگونه کمک در ارتباط با تحویل، فروش، انتقال، تدارک، ساخت، نگهداری یا کاربرد اینگونه تسلیحات یا وسایل مربوط به ایران جلوگیری کنند. بند 9 همین قطعنامه هم مقرر میکرد که ایران نباید هیچگونه فعالیتی در ارتباط با موشکهای بالستیک قادر بهحمل و انتقال سلاحهای هستهای، مشتمل بر فناوری پرتاب موشکهای بالستیک داشته باشد و همه کشورها باید از انتقال فناوری یا کمک فنی در رابطه با چنین فعالیتهایی به ایران خودداری کنند.
همه قطعنامههای پیش گفته تحت دو ماده 41 و 42 فصل 7 منشور سازمان ملل قرار داشتند و شورای امنیت طبق ماده 42 از این امکان برخوردار شد که انواع مجازاتهای مختلف را که قبلاً ذیل ماده 41 اعمال کرده و از آن نتیجه نگرفته بود، بر اساس ماده 42 اعمال کند. یعنی سازمان ملل در قطعنامه 1929 نه تنها ایران را موظف به تعلیق کلیه برنامههای هستهای خود کرد بلکه کلیه فعالیتهای متعارف برنامه موشکی ایران را هم به آن ضمیمه کرد. مفادی در قطعنامه 1929 تعیین شد که دست کشورهایی را که نسبت به ایران سوءنیت داشتند، باز میگذاشت تا بتوانند در مواقع لازم از نیروی نظامی هم استفاده کنند. در واقع این قطعنامه به کشورها میگفت در مواردی که نسبت به رعایت مفاد قطعنامه مذکور از سوی ایران ظن دارند، میتوانند و حق دارند که از هر ابزاری از جمله ابزار نظامی علیه آن استفاده کنند. این قطعنامه برای همه کشورها راه بهانهگیری را جهت استفاده از نیروی نظامی و قهری علیه ایران باز گذاشته و مسیر را برای رویدادهای بسیار خطرناک هموار کرده بود. بسیاری از تحریمهای یکجانبه و چندجانبهای که کشورها علیه کشورمان اعمال کردند، مستند و متکی بر قطعنامههایی چون قطعنامه ۱۹۲۹ بود.
ابطال همه تحریمهای تسلیحاتی
با تمام شدن غائله ایران و قدرتهای بزرگ بر سر برنامههای هستهای و به ثمر رسیدن برجام، قطعنامه 2231 در 29 تیرماه 1394 در تأیید مفاد این تفاهم بزرگ به تصویب شورای امنیت رسید که حکم میداد همه قطعنامههای پیشین که تحریمهای گستردهای را علیه برنامه هستهای و مناسبات مالی، بانکی و ارتباطی ایران ایجاد کرده بود، مشروط به اجرای مفاد برجام از سوی ایران لغو شود. این در حالی بود که بند پنجم پیوست دوم این قطعنامه موعدی 5 ساله را برای لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران در نظر گرفت تا بعد از 5 سال از زمان دستیابی به برجام محدودیتهای درج شده در این بند از جمله محدودیت تجهیز، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هرگونه تجهیزات نظامی شامل تانک، خودروهای زرهی، سیستمهای توپخانه، هواپیمای جنگی، بالگردهای تهاجمی، ناو، موشکها یا سیستمهای موشکی و همچنین انتقال هرگونه آموزش فنی، خدمات و منابع مالی، مشاوره یا سایر خدمات یا کمکهای مربوط به تجهیز، فروش، انتقال، ساخت، نگهداری یا استفاده از چنین اقلام و مواد مرتبط با آنها، از طریق اتباعشان یا از مبدأ یا مسیر سرزمینشان برداشته شود.
اما یکی از موضوعاتی که پساز برجام و قطعنامه شورای امنیت محملی برای چالش ایران و غرب شد، موضوع موشکهای بالستیک ایران بود. این موضوع بویژه از زمان آغاز به کار دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا برای کشورهای غربی اهمیت ویژهای پیدا کرد و آنها برنامههای موشکی ایران را مورد انتقاد قرار داده و در مواردی، آن را مغایر تعهدات ایران در چارچوب قطعنامه ٢٢٣١ و دستکم خلاف روح برجام دانستند. انجام چندین آزمایش موشکی ایران هم باعث شد تا اعضای شورای امنیت به رهبری امریکا سه بار در اسفند سال 94، آذر 97، آذر 98 جلسات فوری برگزار کنند تا ایران را به بهانه تخطی از برجام محکوم کنند. نشستهایی که بیحاصل بودن آن از همان آغاز هویدا بود. چه برنامه موشکی ایران مشمول ممنوعیتهای مندرج در این قطعنامه نمیشد و در نتیجه دست امریکا و شرکای غربی اش در شورای امنیت برای محکوم کردن ایران عملاً راه به جایی نبرد.
تلاش ناکام امریکا
امریکا چند هفته پیش از به پایان رسیدن موعد لغو تحریمهای تسلیحاتی در 18 کتبر (27 مهرماه) تلاش کرد با طرح قطعنامهای در سازمان ملل متحد، تحریم تسلیحاتی ایران را تمدید کند اما این قطعنامه حتی بعد از رایزنیهای بسیار دولتمردان امریکا رأی نیاورد. امریکا در پی شکست در به تصویب رساندن این قطعنامه به فعال کردن مکانیسم ماشه که یکی از سازوکارهای حل اختلاف برجام به شمار میآید، متوسل شد اما این کار هم با مخالفت شرکای توافق هستهای از جمله چین و روسیه رو به رو شد. با این حال رئیسجمهوری امریکا با وجود همراهی نکردن سایر اعضای برجام بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل را اعلام کرد و همچنین تلاش کرد با صدور یک فرمان اجرایی تمهیداتی را برای مجازات ناقضان تحریم تسلیحاتی ایران در نظر بگیرد.
رفع محدودیتهای تسلیحانی به وقت تهران
چنانکه در توافق هستهای آمده است، شماری از محدودیتهای حقوقی، فنی و نظامی ایران در یک برنامه زمانبندی شده در پایان سالهای پنجم، هشتم و دهم برداشته میشوند. با وجود همه فراز و فرودهایی که در نتیجه تلاش واشنگتن جهت جلوگیری از لغو محدودیتهای تسلیحاتی ایران وجود داشت، 27 مهرماه در ساعت ۳:۳۰ دقیقه بامداد به وقت تهران، بند ششم قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در اجرای برجام به اجرا گذاشته شد و نظام مجوزخواهی صادرات و واردات تسلیحات نظامی به ایران یا از ایران به پایان رسید. علاوه بر این، محدودیت سفر ۲۳ شخصیت نظامی و دفاعی ارشد ایران هم برداشته شد. این در حالی است که برداشتن این محدودیتها نیازمند هیچ اقدام دیگری از سوی شورای امنیت سازمان ملل نبود و از این به بعد تجارت تسلیحات و اقلام نظامی با ایران، ارائه خدمات مالی به این کشور و اعطای ویزا و مجوز سفر به اشخاص مرتبط با برنامه هستهای با مانعی مواجه نخواهد شد.
تسلیحات ضروری
با به پایان رسیدن محدودیت تسلیحاتی ایران، چین و روسیه از مهمترین کشورهایی هستند که با هدف دستیابی به منافع مشترک خود همکاری گستردهای را برای فروش تسلیحات به ایران کلید خواهند زد. چنانکه حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران درباره رفع تحریمهای تسلیحاتی گفته است: «ایران پساز پایان تحریم، از فرصت خرید و فروش اسلحه استفاده خواهد کرد»، انتظار میرود که ایران واردات اسلحه و تجهیزات نظامی متداول جدید از روسیه و چین را آغاز کند. این در حالی است که از این پس، مقررات بینالمللی نمیتواند ممنوعیتی برای واردات و صادرات چنین سلاحها و تجهیزاتی ایجاد کند. رسانههای روسی و چینی گزارش دادهاند که احتمالاً تهران که اینک بیش از هر زمان دیگری نیازمند ارتقای ناوگان هوایی برای تقویت توان نظامی خود است، خریداری جتهای جنگنده چند منظوره Su-35 و Su-30SM یا جتهای Su-27SM3 از مسکو و جتهای جنگنده J-10C از پکن را در دستور کار قرار دهد. دستور کاری که بیتردید در چارچوب سیاست دفاعی ایران و با در نظر گرفتن تهدیدات پیرامونی و درک از تهدیدهایی چون مقابله با تهدید بازیگران دولتی و غیردولتی طراحی شده است.
برش
بر اساس منافع ملی در زمینه نظامی تجارت میکنیم
علیرضا میریوسفی، سخنگوی نمایندگی ایران در سازمان ملل در مصاحبهای با نیوزویک اعلام کرد که «بر اساس جدول زمانی که در قطعنامه 2231 آمده، ایران روز 18 اکتبر (27 مهر) از محدودیتهای تسلیحاتی رها خواهد شد و به صورت طبیعی از آن تاریخ بر اساس منافع ملی خود با دیگر کشورها در این زمینه تجارت خواهد کرد.» کاظم جلالی، سفیر ایران در مسکو نیز در گفتوگو با خبرگزاری اینترفاکس روسیه با بیان اینکه برنامهای درخصوص همکاریهای نظامی ایران و روسیه تهیه کردهایم که با گذشت زمان اجرا خواهد شد، گفت: « بعد از ۲۷ مهرماه اگر نیازی به خرید برخی تسلیحات داشته باشیم، هیچ محدودیتی برای ما وجود نخواهد داشت.» پیشتر «ماریا زاخارووا»، سخنگوی وزارت خارجه روسیه اعلام کرده بود که مسکو بعد از منقضی شدن محدودیتهای تسلیحاتی علیه ایران از روزهای آینده، همکاریهای نظامی با ایران را ادامه خواهد داد؛در همین چارچوب سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسلامآباد هم اعلام کرد که با سپری شدن بازه زمانی پنج ساله و خاتمه یافتن محدودیتهای مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱، هیچ گونه مانع مشروع و قانونی در همکاریهای نظامی و تعاملات مالی مرتبط با آن بین ایران و پاکستان وجود ندارد.
مسئولان ستاد مقابله با کرونای تهران وپلیس راهور ناجا در گفتوگو با «ایران» اعلام کردند
کاهش تردد 23 درصدی بیناستانی
- تمدید یک هفته ای محدودیت های کرونایی در تهران
- امیدواری گیلان و مازندران به کاهش شیوع کرونا
5 و 11
سقوط اقتصادی امریکا؛ سقوط ترامپ؟
امریکا در سال مالی 2020 معادل دو برابر سال 2009 و بحران اقتصادی جهان کسری بودجه دارد
زهره صفاری/ دولت «دونالد ترامپ» با اعلام کسری 3.1 تریلیون دلاری در سال مالی 2020، رکورد سقوط اقتصادی امریکا در عصر دلار را به نام خود ثبت کرد. به گزارش «نیویورک تایمز»، گرچه در این کسری بودجه بی سابقه شیوع بیماری کرونا در سراسر جهان و امریکا نقش بسیار پررنگی داشته است اما به باور تحلیلگران، در فاصله کمتر از 18 روز تا انتخابات ریاست جمهوری، اعلام این چالش اقتصادی، میتواند مهمترین برگ برنده «دونالد ترامپ» را نیز بسوزاند. براساس اعلام خزانه داری دولت امریکا و دفتر مدیریت و بودجه کاخ سفید این رقم 2.1 تریلیون دلار بیشتر از کسری امریکا در سال 2019 و دو برابر کسری آن در سال 2009 و بحران اقتصادی جهان است. به نوشته «شینهوا»، «مایا مک گینیاس»، رئیس کمیته بودجه فدرال، معتقد است: «دولت فدرال امریکا سال مالی 2020 را با 21 تریلیون دلار بدهی به پایان رساند که این رقم از درآمد اقتصادی یک سال کشور نیز بیشتر است. گرچه کرونا در وقوع این شرایط تأثیرگذار بود اما در این میان نباید اثرات کاهش شدید مالیاتها، افزایش هزینهها پیش از شیوع کرونا و مدیریت ناصحیح روند درمان و رشد تصاعدی هزینهها و همچنین عدم کنترل طرحهای بازنشستگی را نادیده گرفت.» وی اشارهای نیز به نظر دو کاندیدا درباره پیشبینی افزایش 125 درصدی بدهیها نسبت به تولید خالص داخلی تا سال 2030 داشت و افزود: «واقعاً تاسف بار است که هر دو کاندیدا بر افزایش بدهیها به جای مدیریت صحیح درمان و امنیت ملی برنامهریزی کردهاند.» به نوشته «نیویورک تایمز»، در بیانیه رسمی خزانهداری امریکا، «استیو منوچین» نوشت: «در یک سالی که گذشت بودجه زیادی برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا تزریق شد.» دولت فدرال در سال مالی 2020 بالغ بر 6.5 تریلیون دلار هزینه کرده که بیشترین میزان آن معادل 2.2 تریلیون دلار صرف بودجه رفاهی که به تصویب کنگره رسید شده است. در این میان آمارها نشان میدهد از ماه مه، 8 میلیون امریکایی فقیر شدهاند و 11 میلیون شغل در شیوع کرونا به کلی از بین رفته است. اما همچنان در پنجمین ماه پیاپی مردم امریکا برای خرید خودرو، لوازم ورزشی و پوشاک هزینه میکنند. این شرایط یک فضای متناقض را به وجود آورده که از یک سو فروش را بالا میبرد و از سوی دیگر بحران فقر را جدیتر میکند. در حالی که «جنیفر پیپزاک»، کارشناس اقتصادی معتقد است: «مدت این بحران همچنان نامعلوم است و تا حد زیادی به بودجه احیای بعدی وابسته است»، «داگ مک میلون»، مدیر اجرایی «والمارت» در توصیهای به کاندیداهای ریاست جمهوری میگوید: «به نظرم آنها باید به خودشان یادآوری کنند امریکاییهایی که به آنها نیاز دارند اهمیتی به سیاست نمیدهند، انتخابات برایشان مهم نیست و تنها نیازمند کمک هستند.»
بــــرش
تمایل امریکاییها برای تماشای مصاحبه رقیب «ترامپ»
بنا بر اعلام سایت «سی ان ان»، بررسی ابعاد مصاحبه تلویزیونی روز پنجشنبه «بایدن» و «ترامپ» در دو شبکه مختلف، نشان میدهد گفتوگوی نامزد دموکراتها 700 هزار نفر بیننده بیشتری داشته است. گرچه بسیاری آن را به مدت زمان این گفتوگو - بایدن دو ساعت و ترامپ یک ساعت - و همچنین تعیین برنامه زودتر دموکراتها ربط میدهند اما دموکراتها دلیل آن را موضوع دیگری میدانند. دوکلو سخنگوی کمپین بایدن گفت: «مردم علاقهمندند سخنرانی را دنبال کنند که سیاستهای روشنی برای کنترل بیماری و بازگشت امریکا به فضای کسب و کار دارد.» دیگر بخشهای این گفت و گو برای ترامپ به انتقاد از رقیب و حمایت از سیاستهای خود بویژه در بحث اقتصاد مربوط بود و بایدن نیز با زیر سؤال بردن سیاستهای مدیریتی دولت از راهکارهای جدیدش پرده برداشت. ترامپ دیروز نیز در سخنانی کنایه آمیز و طنز آلود در کمپین خود در جورجیا گفت: «فکرش را بکنید اگر ببازم باید چه کنم؟ باید بگویم در این صورت به بدترین نامزد ریاست جمهوری در تاریخ امریکا باختم و بنابراین شاید مجبور شوم، امریکا را ترک کنم.... بایدن بدبینی و فقر و افول را برای امریکا به ارمغان می آورد.» تاکنون 22 میلیون امریکایی در انتخابات پیش از موعد مشارکت داشتهاند.
سند امنیت قضایی از سوی رئیس قوه قضائیه ابلاغ شد
شکنجه، تحقیر و بازداشت خودسرانه ممنوع
گروه سیاسی/ روز پنجشنبه سند امنیت قضایی از سوی رئیس قوه قضائیه ابلاغ شد. در مقدمه این سند 37 مادهای که در اجرای بند «ب» ماده ۱۲۰ قانون برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۹۵ و بهمنظور تحقق اهداف بندهای ۶۵، ۶۶ و ۶۷ سیاستهای کلی قانون برنامه ششم توسعه کشور مصوب ۱۳۹۴ در 37 ماده تنظیم شده، آمده است:
اصل 156 قانون اساسی، وظیفه پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی و همچنین تحقق بخشی به عدالت را برعهده قوه قضائیه نهاده است. در راستای ایفای این نقش، اشخاص حق دارند از آثار و نتایج حقوقی و قضایی رفتار و اعمال خود و دیگران در حدود قانون آگاه باشند. این مهم، مستلزم ثبات نسبی در وضع قواعد و اجرای آنها و احترام به حقوق مکتسبه افراد است. حقوق اشخاص ایمن نخواهد بود، مگر آنکه به هنگام تعدی به آن، نظام قضایی شایسته، مستقل و قانون محور برای دادخواهی و احقاق حق حضور داشته باشد. در جامعه مردمسالار و اسلامی، اعتماد عمومی به نظام قضایی، اقتدار و انسجام دستگاه قضایی از اهمیت ویژه برخوردار است.
در ادامه مقدمه این سند ابلاغی آمده: امنیت قضایی حالتی است که در آن، حیثیت جان، مال و کلیه امور مادی و معنوی اشخاص در حمایت قانون و مصون از تعرض باشد و تأمین چنین امنیت عادلانهای برای همه برعهده قوه قضائیه قرار گرفته است. این سند تلاش دارد با ترسیم سیاستهای کلی مرتبط با تأمین امنیت قضایی شهروندان و با رویکرد تحول نظام قضایی، گام بردارد.
همچنین تأکید شده که پایبندی به اصل حاکمیت قانون و اصل استقلال قوه قضائیه و قضات دادگستری از الزامات بنیادین دستیابی به امنیت قضایی است و برای دستیابی به این هدف، همکاری سایر قوا، نهادها و مشارکت مردم که صاحبان اصلی این حقوق هستند، ضروری خواهد بود.
در ماده یک این سند «هدف از امنیت قضایی»، رسیدن به عدالت قضایی تعریف شده که اثر آن ایجاد اعتماد شهروندان به قانون و نظام قضایی است تا در چارچوب آن اشخاص از آسودگی خاطر و احساس امنیت در تضمین و احقاق حقوق و آزادیهای خود برخوردار شوند.
در ماده 2 این سند به «اصل اعتماد و انتظار مشروع» پرداخته شده و در ماده ۳ هم بر «اصل عطف به ماسبق نشدن قوانین و مقررات یا قبح عقاب بلابیان» تأکید شده است. در ماده 4 این سند با عنوان «اصل قانونی بودن جرم و مجازات» آمده است: رأی مراجع قضایی، اداری و شبه قضایی باید مستدل، موجه و مستند به مواد قانونی باشد. دادگاه صالح جز به استناد قانون، حکم به مجرمیت و تعیین مجازات نمیدهد.
«اصل شفافیت» موضوع ماده 5 این سند است که بر تضمین کیفیت قانون و آرای قضایی از نظر قابلیت فهم و وضوح آن برای همه شهروندان باهدف افزایش اعتبار نظام حقوقی تأکید دارد. براساس این اصل، تصمیمات مراجع قضایی، شبه قضایی و اداری باید عاری از ابهام بوده و دارای انسجام باشد. «اصل استقلال قضایی و بیطرفی» موضوع ماده 6 و «اصل تمرکز بر امور قضایی» که لازمه تفکیک قواست موضوع ماده 7 این سند است.
طبق ماده 8 «اصل برابری در مقابل قانون» مورد تأکید است که طبق آن همه اشخاص در مقابل قانون و مراجع دادگستری مساوی هستند. به این منظور، همه افراد بدون تبعیض از هر حیث از قبیل جنسیت، نژاد، رنگ، زبان، دین، عقاید سیاسی و دیگر ویژگیها از حق دادخواهی و دادرسی عادلانه برخوردارند.
در بخش دوم این سند که با عنوان «حقوق عام شهروندی مربوط به امنیت قضایی» ابلاغ شده به «حق دادخواهی و دسترسی به مراجع قضایی» اشاره شده که به موجب آن اعمال هرگونه ممانعت، محدودیت و تبعیض در احقاق حق ممنوع است. «حق رسیدگی و دادرسی در مهلت معقول» و «حق رسیدگی علنی» هم موضوع مواد 10 و 11 این سند است.
«حق بهرهمندی از خدمات حقوقی» موضوع ماده 12 و «حق حریم خصوصی» موضوع ماده 13 این سند است که هرگونه تعرض و مداخله دیگران ازجمله ورود، نظارت و دسترسی به آن بدون رضایت شخص را ممنوع میکند.
«احیای حقوق عامه»، «قاعده تسلیط یا حق مالکیت مشروع»، «اصل جبران خسارت»، «حق مبارزه با فساد» و «حق حمایت دیپلماتیک و کنسولی» از مواد 14 تا 18 این سند است.
در بخش سوم این سند که به «حقوق خاص شهروندی در فرآیند دادرسی» اختصاص دارد، ماده 19 فرض را بر «عدم مسئولیت کیفری» یا همان اصل برائت گذاشته است. در ماده 20 بر «منع مطلق شکنجه و رفتارهای تحقیرآمیز» تأکید شده و آمده است: مظنونان، متهمان، شهود و مطلعان بههیچوجه نباید در معرض رفتارهای غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار بگیرند.
در ماده 21 بر اصل «شخصی بودن»، در ماده 22 بر «اصل منع محاکمه مجدد» و در ماده 23 بر «حق اعتراض و تجدیدنظرخواهی» اشاره شده است. ماده 24 هم با عنوان «منع بازداشت غیرقانونی و خودسرانه» تأکید دارد: هیچکس را نمیتوان بازداشت یا الزام به تبعید یا اقامت اجباری کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین کرده است.
«برخورداری از امکانات اعم از رفاهی و بهداشتی در طول دادرسی کیفری»، «حق دفاع و انتخاب وکیل»، «حقوق ویژه زندانیان و محرومان از آزادی»، «حق اعاده حیثیت و باز اجتماعی شدن محکومان»، «استناد به اصول کلی حقوقی» و «حقوق خاص دادرسیهای اداری» موضوع مواد 25 تا 30 این سند است. 7 ماده پایانی این سند هم به راهبردهای دستگاه قضایی برای اجرای هرچه بهتر این اصول اختصاص دارد.
تهدیدهای «مومو» و مراقبت از کودکان ونوجوانان
گروه حوادث/ چند روزی است که چالشی جدید در شبکههای اجتماعی بویژه واتس اپ رعب و وحشت زیادی در بین خانوادهها به وجود آورده است چرا که این چالش کودکان و نوجوانان را هدف قرار داده است. اما این ماجرا زمانی جدیتر و هراس انگیزتر شد که خبر مرگ پسری 11 ساله بهنام مانی در اهواز به خاطر ترس از این بازی منتشر شد. تصاویری از این پسر بچه در شبکههای اجتماعی انتشار یافته که گفته میشود پدرش از آن بهعنوان آخرین تصاویر مانی در چالش مومو یاد کرده است. در این خبر آمده که مانی به علت ترس و وحشت ناشی از پیامهای تهدیدآمیز مومو و تصاویر ترسناکی که برایش ارسال شده هنگام خروج از خانه دچار ایست قلبی شده و جان باخته است.
این در حالی است که سایت عصر جنوب به نقل از سرهنگ کیومرث کشوری، جانشین فرمانده انتظامی خوزستان آورده است که تا کنون هیچ خانوادهای برای شکایت در این باره به پلیس اهواز مراجعه نکرده است و پلیس فتا نیز شکایتی مبنی بر قربانی گرفتن چالش مومو در اهواز دریافت نکرده است.
هشدار پلیس فتا به «چالش مومو»
فارغ از صحت و سقم خبر مرگ پسربچه در اهواز آنچه قطعی است اینکه چنین چالشی در شبکه اجتماعی فیس بوک و البته به تازگی در واتس اپ راهاندازی شده و پلیس فتا نیز چند روز قبل به خانوادهها در این باره هشدار جدی داده بود. سرهنگ شاهین حسنوند، رئیس پلیس فتا خوزستان درباره انتشار «چالش مومو» در شبکههای اجتماعی سطح استان اظهار داشت: با توجه به دریافت گزارشی با عنوان چالش مومو در شبکههای اجتماعی و اهمیت موضوع، بررسی این چالش خطرآفرین در دستور کار کارشناسان پلیس فتا قرار گرفت.
وی افزود: در روزهای گذشته پیامی بهنام «چالش مومو» در شبکههای اجتماعی بخصوص واتس اپ منتشر شده که اغلب در استانهای جنوبی شاهد آن بودهایم و برخی کاربران نیز که بیشتر آنها دانشآموز بودهاند، این پیامها را که حاوی تصاویر مومو هستند دریافت کردهاند. برای برخی از کاربران واتس آپ از حسابهای کاربری با شماره ایرانی و خارجی پیامهایی به زبان فارسی ارسال شده که از آنها خواسته شده بود در چالش مومو شرکت کنند؛ مومو با استفاده از یک حساب کاربری واتساپ، یک لینک تماس برای افراد ارسال کرده و پس از شروع به گفتوگو با افراد، آنها را به رفتارهای خطرناک دعوت میکند. بررسیهای کارشناسان پلیس فتا نشان داده که عمده این پیامها با انگیزه ایجاد مزاحمت ارسال شده است.
وی بیان کرد: انتظار میرود والدین خونسردی خود را حفظ کرده و توصیههای لازم را به فرزندان خود منتقل کنند. پلیس فتا پیشتر در خصوص خطرات احتمالی استفاده دانشآموزان از پیام رسانهای خارجی هشدار داده بود ولی متأسفانه همچنان شاهد هستیم که والدین اینترنت بدون محدودیت را در بستر یک پیام رسان خارجی در اختیار فرزند خود قرار میدهند و همین موضوع زمینه ساز این مشکلات شده است.
سرهنگ مهدی قاسمی، رئیس پلیس فتا استان بوشهر نیز با اشاره به ارسال کلیپهای مومو برای برخی کاربران بویژه دانشآموزان اظهار داشت: والدین دقت داشته باشند که نباید تهدیدات ارسالکنندگان کلیپهای مومو را جدی گرفته و باعث انتقال نگرانی و استرس به فرزندان خود شوند. موضوع شناسایی هویت ارسال کنندگان پیامها و کلیپهای موسوم به مومو با همکاری پلیس فتا ناجا بهصورت ویژه در دستور کار بوده و همچون موارد گذشته، این مجرمان سایبری که باعث ایجاد مزاحمت برای دانشآموزان و نگرانی خاطر خانوادهها شده، دستگیر و به مراجع قضایی معرفی خواهند شد.
وی از والدین درخواست کرد: با توجه به درک بهتر والدین از تهدیدات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، انتظار میرود تا درصورت مشاهده هرگونه محتوای مومو توسط فرزندان شان، با آنها صحبت کرده و نگرانی و استرس آنها را کاهش دهند.
مومو چیست؟
طبق گزارش دیلی میل، یک بازی آنلاین جدید و ترسناک و البته بسیار خطرناک در واتس اپ در هفتههای اخیر در دنیا همهگیر شده و جان نوجوانان را تهدید میکند و خانوادهها نگران هستند که مانند نهنگ آبی منجر به مرگ و خودکشی عده ای شود. چالش مومو تصویری ترسناک از زنی با چشم های برآمده و زشت است که احتمالاً بر گرفته از کار هنرمند ژاپنی به نام هایاشی است.
مومو یک زن ترسناک و در حقیقت یک عروسک ژاپنی است. اما پس از اینکه بهعنوان یک چالش خودکشی رواج یافت، این عروسک در پروفایل کسی که با شمارههای مختلف با شما تماس میگیرد قرار میگیرد.مومو با ارسال فرامین و تصاویر خشونت به کاربر شروع میشود و در صورت امتناع از رعایت قوانین بازی، کنترل کننده میترسد.این بازی در اپلیکیشن واتس اپ گسترش پیدا کرده و به این صورت است که مرحله اول شماره تماسی بهصورت ناشناس، کاربران را به چالش دعوت کرده و آنها را تحریک میکند تا به مومو یک پیام ارسال کند.
پیشنهاد شورای شهر برای واگذاری مدیریت «نماد تهران» به شهرداری
حریم منظری برج آزادی در ۴۹ سالگیاش شکست
زهرا کشوری
خبرنگار
برج آزادی در حالی ۴۹ ساله شد که بلندمرتبهسازی برخلاف قوانین میراث فرهنگی حریم منظری آن را از سمت غرب به شرق شکست. این مسأله به دلنگرانی فعالان و کارشناسان دامن زد و احتمال از دست رفتن شانس ثبت جهانی برج آزادی به عنوان مهمترین نماد شهری پایتخت ایران را در فهرست یونسکو بالا برد. برج آزادی در سال ۱۳۵۰، توسط حسین امانت، معمار ایرانی طراحی و توسط محمد پورفتحی ساخته شد. معماری برج، تلفیقی از معماری هخامنشی، ساسانی و اسلامی است. بلندمرتبهسازی در حالی حریم فضایی برج آزادی را نشانه رفته است که «مهدی معمارزاده» کارشناس میراث فرهنگی تهران در گفتوگو با «ایران» ساختوساز در حریم یک و نیم کیلومتری برج آزادی را خلاف قوانین میراث فرهنگی میداند. در طرحی که او برای تعیین حریم برج تهیه کرده هیچگونه ساختوسازی نباید در این محدوده انجام بگیرد و خارج از حریم یک و نیم کیلومتری برج نیز هیچ ساختمانی نباید از چهار طبقه بالاتر برود. به دنبال افزایش دلنگرانیها درباره وضعیت برج آزادی «محمدجواد حقشناس» رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران نیز آنطور که به «ایران» میگوید در گفتوگو با سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار واگذاری مدیریت برج آزادی به شورای شهر و مدیریت شهری میشود. او از آمادگی واگذاری ساختمانهای معوض به بنیاد رودکی مدیریت حال حاضر برج آزادی خبر میدهد. آنطور که حقشناس میگوید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز پاسخی به درخواست شوراییها در خیابان بهشت نداده است.
حریم کاغذی برج آزادی
عملیات ساخت برج آزادی از اردیبهشتماه ۱۳۴۸ آغاز شد که تا مهر ۱۳۵۰ طول کشید. برج در ساعت شش و نیم بعدازظهر روز شنبه، ۲۴ مهرماه ۱۳۵۰ با حضور سه هزار میهمان داخلی و خارجی، شامل رؤسای کشورهای خارجی، سفرای خارجی مقیم تهران، رؤسای دانشگاههای کشور، مقامات لشکری و کشوری و خبرنگاران افتتاح شد. در ساخت این اثر از ۲۵ هزار قطعه سنگ مرمر جوشقان اصفهان و ۹۰۰ تن آهن استفاده شده است. درهای اصلی برج آزادی از سنگ گرانیت همدان ساخته شده و سنگهای طبقه همکف و همچنین طبقات برج نیز از معدن مروارید کردستان استخراج شدهاند. مهدی معمارزاده میگوید: «حریم برج آزادی از سمت شرق تا نزدیک ساختمان وزارت میراث فرهنگی، از سمت غرب تا فرودگاه مهرآباد، از سمت شمال تا پل جناح و از جنوب تا دیوار نیروی هوایی قرار دارد و هیچگونه ساخت وسازی نباید در این محدوده انجام گیرد.» البته این حریم تنها روی کاغذ است و تاکنون نتوانسته حریم برج آزادی را از بلندمرتبهسازی دور نگه دارد. او از لزوم بازسازی کاشیهای گنبد برج آزادی سخن میگوید که سالهاست با هر باران تن برج را میلرزاند اما بازسازی آن بهرغم اهمیت برج، در ایستگاه بیپولی متوقف شده است. معمارزاده برج آزادی را با برج ایفل مقایسه میکند و میگوید: «نقشه هوایی پاریس نشان میدهد تنها ساختمان نزدیک ایفل یک کلیسا است و هیچ ساختمانی حریم منظری برج را تهدید نمیکند. با برج آزادی هم باید اینگونه رفتار شود.» به گفته او علاوه بر بلند مرتبهسازی که حریم منظری غرب به شرق برج آزادی را تهدید میکند یک ساختمان هم در سمت خیابان جناح حریم این اثر مهم شهری را مخدوش میکند. او بحث را به شکستن حریم کاخ نیاوران به دنبال ساخت یک برج تجاری میبرد و میگوید: «متأسفانه حریم کاخ را درست تعریف نکردند و آنچه نباید، شد.» او اعتقاد دارد سازمان میراث فرهنگی باید با تعیین حریم برج آزادی از زیر سؤال رفتن مهمترین نماد پایتخت جلوگیری کند.
ساخت برج آزادی که قبل از انقلاب برج «شهیاد» نامیده میشد، بخشی از برنامه جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود و با هدف بزرگداشت ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران ساخته شد. به همین علت نیز نام شهیاد را برای آن انتخاب کردند.»
مصوبهای در اول انقلاب
محمدجواد حقشناس رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران یکی از راههای حفاظت از برج آزادی را ثبت جهانی آن میداند و میگوید: «ما مدتهاست به دنبال ثبت جهانی برج آزادی، خیابان ولیعصر و... هستیم.» او واگذاری مدیریت برج آزادی به بنیاد رودکی را به دنبال تصویب یک مصوبه در ابتدای انقلاب میداند و میگوید: «با توجه به وجود یک موزه در زیر برج آزادی مدیریت برج به وزارت ارشاد وقت و بنیاد رودکی سپرده شد. در حالی که برج آزادی تنها کارکرد موزهای ندارد و بیشتر یک نماد شهری و گردشگری است.»
او از پیگیری کمیسیون فرهنگی شورای شهر برای واگذاری مدیریت برج آزادی به مدیریت شهری خبر میدهد و میگوید: «با توجه به اینکه برج نیاز به صرف اعتبار برای حفاظت و نگهداری دارد، این روند با امکانات بودجهای و مالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیخواند. بنابراین به نظر میرسد باید با اصلاح قانون این برج حداقل با زمانبندی مشخص در اختیار شهرداری یا شورای شهر قرار بگیرد.» او میگوید: «اگر دوستان وزارتخانه رضایت بدهند ما آماده جابهجایی برخی از ساختمانها (موزه برج آزادی) و واگذاری ساختمان جدید به بنیاد رودکی هستیم.» آنطور که حقشناس میگوید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز پاسخ قطعی به ساکنان خیابان بهشت نداده است.
او درباره بلندمرتبهسازی در حریم برج آزادی هم میگوید: «متأسفانه قواعد نانوشتهای وجود دارد که به برخی المانهای تاریخی اهمیت لازم داده نمیشود. بنابراین، این ذهنیت وجود دارد که علاقهای به نگهداری از آثار یک دوره خاص دیده نمیشود یا در ایجاد منافع گروهی و شخصی به گونهای عمل میشود که ما متوجه صدمه به آثار تاریخی نمیشویم.»
حقشناس مسئولیت حفاظت از حریم آثار فرهنگی را وظیفه میراث فرهنگی میداند و درباره ساختوساز در حریم برج آزادی میگوید: «وزارت میراث فرهنگی باید اظهارنظر کند و قطعاً شورای شهر هم اجازه ساختوسازی که موقعیت برج آزادی را مخدوش کند نمیدهد.»او به تذکر شورا درباره عدم ثبت جهانی خیابان ولیعصر توسط میراث فرهنگی اشاره میکند و ۴۹ سالگی برج آزادی را فرصت خوبی برای مطرح شدن ثبت جهانی آن میداند. معماری این برج تلفیفی از تاریخ معماری ایران است.
خبرنگار
برج آزادی در حالی ۴۹ ساله شد که بلندمرتبهسازی برخلاف قوانین میراث فرهنگی حریم منظری آن را از سمت غرب به شرق شکست. این مسأله به دلنگرانی فعالان و کارشناسان دامن زد و احتمال از دست رفتن شانس ثبت جهانی برج آزادی به عنوان مهمترین نماد شهری پایتخت ایران را در فهرست یونسکو بالا برد. برج آزادی در سال ۱۳۵۰، توسط حسین امانت، معمار ایرانی طراحی و توسط محمد پورفتحی ساخته شد. معماری برج، تلفیقی از معماری هخامنشی، ساسانی و اسلامی است. بلندمرتبهسازی در حالی حریم فضایی برج آزادی را نشانه رفته است که «مهدی معمارزاده» کارشناس میراث فرهنگی تهران در گفتوگو با «ایران» ساختوساز در حریم یک و نیم کیلومتری برج آزادی را خلاف قوانین میراث فرهنگی میداند. در طرحی که او برای تعیین حریم برج تهیه کرده هیچگونه ساختوسازی نباید در این محدوده انجام بگیرد و خارج از حریم یک و نیم کیلومتری برج نیز هیچ ساختمانی نباید از چهار طبقه بالاتر برود. به دنبال افزایش دلنگرانیها درباره وضعیت برج آزادی «محمدجواد حقشناس» رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران نیز آنطور که به «ایران» میگوید در گفتوگو با سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار واگذاری مدیریت برج آزادی به شورای شهر و مدیریت شهری میشود. او از آمادگی واگذاری ساختمانهای معوض به بنیاد رودکی مدیریت حال حاضر برج آزادی خبر میدهد. آنطور که حقشناس میگوید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز پاسخی به درخواست شوراییها در خیابان بهشت نداده است.
حریم کاغذی برج آزادی
عملیات ساخت برج آزادی از اردیبهشتماه ۱۳۴۸ آغاز شد که تا مهر ۱۳۵۰ طول کشید. برج در ساعت شش و نیم بعدازظهر روز شنبه، ۲۴ مهرماه ۱۳۵۰ با حضور سه هزار میهمان داخلی و خارجی، شامل رؤسای کشورهای خارجی، سفرای خارجی مقیم تهران، رؤسای دانشگاههای کشور، مقامات لشکری و کشوری و خبرنگاران افتتاح شد. در ساخت این اثر از ۲۵ هزار قطعه سنگ مرمر جوشقان اصفهان و ۹۰۰ تن آهن استفاده شده است. درهای اصلی برج آزادی از سنگ گرانیت همدان ساخته شده و سنگهای طبقه همکف و همچنین طبقات برج نیز از معدن مروارید کردستان استخراج شدهاند. مهدی معمارزاده میگوید: «حریم برج آزادی از سمت شرق تا نزدیک ساختمان وزارت میراث فرهنگی، از سمت غرب تا فرودگاه مهرآباد، از سمت شمال تا پل جناح و از جنوب تا دیوار نیروی هوایی قرار دارد و هیچگونه ساخت وسازی نباید در این محدوده انجام گیرد.» البته این حریم تنها روی کاغذ است و تاکنون نتوانسته حریم برج آزادی را از بلندمرتبهسازی دور نگه دارد. او از لزوم بازسازی کاشیهای گنبد برج آزادی سخن میگوید که سالهاست با هر باران تن برج را میلرزاند اما بازسازی آن بهرغم اهمیت برج، در ایستگاه بیپولی متوقف شده است. معمارزاده برج آزادی را با برج ایفل مقایسه میکند و میگوید: «نقشه هوایی پاریس نشان میدهد تنها ساختمان نزدیک ایفل یک کلیسا است و هیچ ساختمانی حریم منظری برج را تهدید نمیکند. با برج آزادی هم باید اینگونه رفتار شود.» به گفته او علاوه بر بلند مرتبهسازی که حریم منظری غرب به شرق برج آزادی را تهدید میکند یک ساختمان هم در سمت خیابان جناح حریم این اثر مهم شهری را مخدوش میکند. او بحث را به شکستن حریم کاخ نیاوران به دنبال ساخت یک برج تجاری میبرد و میگوید: «متأسفانه حریم کاخ را درست تعریف نکردند و آنچه نباید، شد.» او اعتقاد دارد سازمان میراث فرهنگی باید با تعیین حریم برج آزادی از زیر سؤال رفتن مهمترین نماد پایتخت جلوگیری کند.
ساخت برج آزادی که قبل از انقلاب برج «شهیاد» نامیده میشد، بخشی از برنامه جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود و با هدف بزرگداشت ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران ساخته شد. به همین علت نیز نام شهیاد را برای آن انتخاب کردند.»
مصوبهای در اول انقلاب
محمدجواد حقشناس رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران یکی از راههای حفاظت از برج آزادی را ثبت جهانی آن میداند و میگوید: «ما مدتهاست به دنبال ثبت جهانی برج آزادی، خیابان ولیعصر و... هستیم.» او واگذاری مدیریت برج آزادی به بنیاد رودکی را به دنبال تصویب یک مصوبه در ابتدای انقلاب میداند و میگوید: «با توجه به وجود یک موزه در زیر برج آزادی مدیریت برج به وزارت ارشاد وقت و بنیاد رودکی سپرده شد. در حالی که برج آزادی تنها کارکرد موزهای ندارد و بیشتر یک نماد شهری و گردشگری است.»
او از پیگیری کمیسیون فرهنگی شورای شهر برای واگذاری مدیریت برج آزادی به مدیریت شهری خبر میدهد و میگوید: «با توجه به اینکه برج نیاز به صرف اعتبار برای حفاظت و نگهداری دارد، این روند با امکانات بودجهای و مالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیخواند. بنابراین به نظر میرسد باید با اصلاح قانون این برج حداقل با زمانبندی مشخص در اختیار شهرداری یا شورای شهر قرار بگیرد.» او میگوید: «اگر دوستان وزارتخانه رضایت بدهند ما آماده جابهجایی برخی از ساختمانها (موزه برج آزادی) و واگذاری ساختمان جدید به بنیاد رودکی هستیم.» آنطور که حقشناس میگوید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز پاسخ قطعی به ساکنان خیابان بهشت نداده است.
او درباره بلندمرتبهسازی در حریم برج آزادی هم میگوید: «متأسفانه قواعد نانوشتهای وجود دارد که به برخی المانهای تاریخی اهمیت لازم داده نمیشود. بنابراین، این ذهنیت وجود دارد که علاقهای به نگهداری از آثار یک دوره خاص دیده نمیشود یا در ایجاد منافع گروهی و شخصی به گونهای عمل میشود که ما متوجه صدمه به آثار تاریخی نمیشویم.»
حقشناس مسئولیت حفاظت از حریم آثار فرهنگی را وظیفه میراث فرهنگی میداند و درباره ساختوساز در حریم برج آزادی میگوید: «وزارت میراث فرهنگی باید اظهارنظر کند و قطعاً شورای شهر هم اجازه ساختوسازی که موقعیت برج آزادی را مخدوش کند نمیدهد.»او به تذکر شورا درباره عدم ثبت جهانی خیابان ولیعصر توسط میراث فرهنگی اشاره میکند و ۴۹ سالگی برج آزادی را فرصت خوبی برای مطرح شدن ثبت جهانی آن میداند. معماری این برج تلفیفی از تاریخ معماری ایران است.
چند روایت از سختگیری کووید 19 به اتباع خارجی
غربت مهاجران پشت حصار کرونا
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
در یک حیاط مشترک زندگی میکنند؛ اتاقها دور حیاطند و هرخانواده در یکی از آنها زندگی میکند. یک حمام و دستشویی و آشپزخانه مشترک هم دارند. میگویند تصور کن چقدر در شرایط شیوع بیماری کرونا رعایت بهداشت در چنین فضایی دشوار است اما همه مشکل اهالی این خانه 15 نفری در قلعه نو ورامین زندگی جمعیشان نیست میگویند کرونا که آمد بیکار شدند.
اهل کشور افغانستان هستند و معتقدند کرونا شرایط دشواری برای مهاجران ساخته. مهاجرانی که مشکلات زیادی دارند و حالا با شیوع این ویروس انگار دیگر تهمانده امیدشان هم نابود شده است. برخی به فکر بازگشت به وطن هستند و برخی هم همچنان امیدوار که اوضاع اینجا دوباره بسامان شود. بیشترشان نه بیمهای دارند نه حقوق بیکاری و ازکارافتادگی.
مرد ماسک را روی صورتش جابهجا میکند و میگوید: «همین ماسک را به سختی میخریم. کرونا اگر برای شما سخت است برای ما چند برابر سختتر هم بوده. کرونا بیکارمان کرد.» این جمله ورد زبان تعداد زیادی از آنهاست. پای درد دل اهالی خانه مینشینم.
دختر جوان اتاق محقرشان را نشانم میدهد: «تازه همین اتاقهای کوچک هم اجارهای است و به سختی کرایهاش را میدهیم. برای همین یک اتاق 250 هزار تومان میدهیم.»
با پدر و برادرش زندگی میکند. پدرش به تازگی از کرونا رهایی یافته. میگوید فکر کن ما با این شرایط چطور میتوانیم بهداشت را رعایت کنیم؟ این همه آدم و یک حمام و دستشویی مشترک! پدرش پارکینسون دارد و داروهایش این روزها نایاب شده.
دختر 26 ساله است و هیچ تصوری از وطنش ندارد، متولد ایران است: «برادرم کار میکند میرود سرفلکه برای کارگری. اما هفتهای یکی دوبار بیشتر کار گیرش نمیآید. میگوید قبل از کرونا شرایط بهتر بود، اما الان دیگر کار درست و حسابی گیرش نمیآید. حالا فکر کن در این شرایط هزینههای دکتر و داروی بابا هم هست. آشپزخانهمان هم مشترک است اما چاره دیگری نداریم. با این پول جای دیگری به ما نمیدهند.»
همهشان اصرار دارند اتاق کوچک و محقرشان را نشانم دهند. اتاقهایی که با حداقل وسایل زندگی پر شده است.
- از ساکنان این خانه کس دیگری هم به کرونا مبتلا شد؟
- خیلیها این روزها مریض شدهاند، دیگر نمیدانم کرونا است یا چیز دیگر. بعضیها هم قایم میکنند.
«وزیرخانم» ساکن یکی از اتاقها تنها زندگی میکند. گاهی برای گوجه و خیارچینی و جمعآوری فلفل به قول خودش بیابان میرود یعنی کشاورزی میکند. البته این روزها همین کار هم کمتر شده.
ساکن یکی دیگر از اتاقها هم بیکار شده. نگهبان یک ساختمان بوده و بعد از کرونا گفتند دیگر به حضورش نیازی ندارند. 17 سال است ایران زندگی میکند از ولایت دایکندی به ایران آمده. این روزها مبلغ ناچیزی میگیرد و برای اموات فاتحه میخواند و این تنها منبع درآمد اوست.
معصومه خانم 58 ساله هم در این خانه جمعی تنها زندگی میکند: «شوهرم گم شده و سه فرزند و یگانه دخترم هم برای زندگی رفتهاند افغانستان. شرایط خراب است وگرنه میرفتم افغانستان.»
- معصومه خانم یعنی چه شوهرت گم شده؟
- گم شده است دیگر. یک روز رفت و دیگر نیامد. دخترم بیا ببین یخچال هم ندارم.
کمد لباسش را گذاشته بیرون اتاق. روی کمد این کلمات به چشم میخورد. کمد عزیز خانم. اوهم گاهی به بیابان میرود و کشاورزی میکند.
صفرعلی بلال اهل ولایت پروان است او هم در قلعه نو ورامین زندگی میکند. فارغالتحصیل کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی از دانشگاه فردوسی مشهد است: «در دانشگاههای خصوصی افغانستان علوم سیاسی تدریس میکردم. دانشگاههای پیام نور کابل، مریم و غرجستان تدریس کردهام. همچنین به مدت هشت ماه به عنوان مسئول آموزش در دانشگاه خواجه عبدالله انصاری ایفای نقش کردهام. آنجا که بودم با همکاری جمعی از استادان دانشگاه و دانشجویان انجمن پیوند اندیشهها را تأسیس کردیم. در این انجمن فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هم داشتیم و خانوادههای بیبضاعت را شناسایی و کمکهای خیران را به آنها میرساندیم. وضعیت اقتصادی من در افغانستان خوب بود تا اینکه برایم مشکلاتی ایجاد شد و مجبور شدم افغانستان را ترک کنم. در ورامین هم مشغول تدریس شدم. ماهانه مبلغ یک میلیون و پانصدهزار تومان درآمد داشتم. در ماههای اول شیوع ویروس کرونا درآمد من به سطح بحرانی رسید. بعد از سپری کردن چندین ماه یک سوم کلاسهای من فعال شده. با این وضعیت زندگی برای ما فوقالعاده مشکل شده است. همشهریان من هم مشکلات زیادی دارند که امیدوارم کسی برای آنها فکری کند.»مهدی 31 ساله خیاط و متولد ایران و ساکن ورامین است او هم این روزها به خاطر کرونا شغلش را از دست داده: «کارگاهم در شهرری بود. یک کارگاه خیاطی داشتم.کت و شلوار دامادی میدوختم؛ هرچند همه این مدت هم کار ما افت کرده بود به خاطر اینکه کلا ازدواجها کم شده. اما همه چشممان به شب عید بود که کرونا آمد و خرابش کرد و کسب و کارمان را کلاً خراب کرد. حتی کارهایی را که کرده بودیم حاضر نبودند حساب کنند. شب عید را یک جوری گذراندیم و گفتیم ببینیم چطور میشود. اما مدام اوضاع بدتر شد. فروشگاهها هم اصلاً حاضر نبودند، جنس جدید سفارش دهند. خلاصه مجبور شدیم جمع کنیم. دیدیم فایده ندارد. باید جواب کارگر را میدادم. هشت کارگر داشتم. مانده بودم توی حقوقشان. مانده بودم توی کرایه مغازه تا دو هفته پیش که مجبور شدم کارگاه را تحویل بدهم. پول پیش را بگیرم و با آن پول کرایههای عقب مانده و حقوقهای معوق را بدهم.»
- کارگرها هم همه افغانستانی بودند؟
- بله همه هموطن بودند. چرخهای خیاطی را گذاشتهام توی انبار نمیدانم چکار کنم.
- برای راهاندازی کار جدید هنوز تصمیمی نگرفتهاید؟
- راستش من هیچ کار دیگری جز خیاطی بلد نیستم. چند ماه است گوشه خانه نشستهام. افسرده شدهام. به نظرم دیگر نمیتوانم روی این کار حساب کنم چون ازدواجها کم شدهاند. اصلاً کرونا هم تمام شود فکر نکنم دیگر بتوانم روی این کار حساب کنم. کرونا زنجیره کارمان را کامل قطع کرد.
آقا محمد هم شرایط مشابه مهدی را دارد او هم کارگاه خیاطی داشته و بعد از کرونا مجبور شد کارش را تعطیل کند: «ده سال بود توی کار خیاطی بودم شش تا کارگر داشتم که آنها را هم از دست دادم. الان دو ماهی هست خانهنشین شدهام. دیگر نمیدانم باید چه فکری کنم و چه کاری راهاندازی کنم.»
- ممکن است در این شرایط به بازگشت به کشورت هم فکر کنی؟
- راستش این روزها جدی به این موضوع هم فکر میکنم.
سرفلکه باقرآباد ورامین همان جایی است که خیلی کارگرهای روزمزد برای پیدا کردن کار تجمع میکنند، همان کارگرانی که حالا به سختی کار برایشان پیدا میشود.
آقای محمدی یکی از همان کارگرهاست که از ولایت پروان به ایران مهاجرت کرده. 60 ساله است: «به خاطر کرونا کمتر کسی سراغمان میآید. خودم هم که بدنم توانی ندارد کرونا بگیرم کارم تمام است.» 20 سال است ایران زندگی میکند، دخترش خیاطی میکند و کمک خرج زندگی است. دو نوهاش هم با او زندگی میکنند دامادش چند وقتی هست از خانه گریخته و به افغانستان برگشته. با ماهی 400 هزار تومان کرایه خانه و خرج اضافه این بچهها مانده است چه کند.محمد 54 ساله هم کارگرساختمانی است: «شغل همه ما ضعیف شده. من هم کارهای ساختمانی میکنم. این بیماری روی چه کسی اثر نگذاشته؟! میدانیم ایرانیهای زیادی هم بیکار شدهاند اما آنها بالاخره یک بیمهای چیزی دارند، یک آب باریکهای هست؛ مختصر مستمری و ... اما ما هیچکدام را نداریم. کرونا که آمد همه چیزمان را از دست دادیم.»
گزارش نویس
در یک حیاط مشترک زندگی میکنند؛ اتاقها دور حیاطند و هرخانواده در یکی از آنها زندگی میکند. یک حمام و دستشویی و آشپزخانه مشترک هم دارند. میگویند تصور کن چقدر در شرایط شیوع بیماری کرونا رعایت بهداشت در چنین فضایی دشوار است اما همه مشکل اهالی این خانه 15 نفری در قلعه نو ورامین زندگی جمعیشان نیست میگویند کرونا که آمد بیکار شدند.
اهل کشور افغانستان هستند و معتقدند کرونا شرایط دشواری برای مهاجران ساخته. مهاجرانی که مشکلات زیادی دارند و حالا با شیوع این ویروس انگار دیگر تهمانده امیدشان هم نابود شده است. برخی به فکر بازگشت به وطن هستند و برخی هم همچنان امیدوار که اوضاع اینجا دوباره بسامان شود. بیشترشان نه بیمهای دارند نه حقوق بیکاری و ازکارافتادگی.
مرد ماسک را روی صورتش جابهجا میکند و میگوید: «همین ماسک را به سختی میخریم. کرونا اگر برای شما سخت است برای ما چند برابر سختتر هم بوده. کرونا بیکارمان کرد.» این جمله ورد زبان تعداد زیادی از آنهاست. پای درد دل اهالی خانه مینشینم.
دختر جوان اتاق محقرشان را نشانم میدهد: «تازه همین اتاقهای کوچک هم اجارهای است و به سختی کرایهاش را میدهیم. برای همین یک اتاق 250 هزار تومان میدهیم.»
با پدر و برادرش زندگی میکند. پدرش به تازگی از کرونا رهایی یافته. میگوید فکر کن ما با این شرایط چطور میتوانیم بهداشت را رعایت کنیم؟ این همه آدم و یک حمام و دستشویی مشترک! پدرش پارکینسون دارد و داروهایش این روزها نایاب شده.
دختر 26 ساله است و هیچ تصوری از وطنش ندارد، متولد ایران است: «برادرم کار میکند میرود سرفلکه برای کارگری. اما هفتهای یکی دوبار بیشتر کار گیرش نمیآید. میگوید قبل از کرونا شرایط بهتر بود، اما الان دیگر کار درست و حسابی گیرش نمیآید. حالا فکر کن در این شرایط هزینههای دکتر و داروی بابا هم هست. آشپزخانهمان هم مشترک است اما چاره دیگری نداریم. با این پول جای دیگری به ما نمیدهند.»
همهشان اصرار دارند اتاق کوچک و محقرشان را نشانم دهند. اتاقهایی که با حداقل وسایل زندگی پر شده است.
- از ساکنان این خانه کس دیگری هم به کرونا مبتلا شد؟
- خیلیها این روزها مریض شدهاند، دیگر نمیدانم کرونا است یا چیز دیگر. بعضیها هم قایم میکنند.
«وزیرخانم» ساکن یکی از اتاقها تنها زندگی میکند. گاهی برای گوجه و خیارچینی و جمعآوری فلفل به قول خودش بیابان میرود یعنی کشاورزی میکند. البته این روزها همین کار هم کمتر شده.
ساکن یکی دیگر از اتاقها هم بیکار شده. نگهبان یک ساختمان بوده و بعد از کرونا گفتند دیگر به حضورش نیازی ندارند. 17 سال است ایران زندگی میکند از ولایت دایکندی به ایران آمده. این روزها مبلغ ناچیزی میگیرد و برای اموات فاتحه میخواند و این تنها منبع درآمد اوست.
معصومه خانم 58 ساله هم در این خانه جمعی تنها زندگی میکند: «شوهرم گم شده و سه فرزند و یگانه دخترم هم برای زندگی رفتهاند افغانستان. شرایط خراب است وگرنه میرفتم افغانستان.»
- معصومه خانم یعنی چه شوهرت گم شده؟
- گم شده است دیگر. یک روز رفت و دیگر نیامد. دخترم بیا ببین یخچال هم ندارم.
کمد لباسش را گذاشته بیرون اتاق. روی کمد این کلمات به چشم میخورد. کمد عزیز خانم. اوهم گاهی به بیابان میرود و کشاورزی میکند.
صفرعلی بلال اهل ولایت پروان است او هم در قلعه نو ورامین زندگی میکند. فارغالتحصیل کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی از دانشگاه فردوسی مشهد است: «در دانشگاههای خصوصی افغانستان علوم سیاسی تدریس میکردم. دانشگاههای پیام نور کابل، مریم و غرجستان تدریس کردهام. همچنین به مدت هشت ماه به عنوان مسئول آموزش در دانشگاه خواجه عبدالله انصاری ایفای نقش کردهام. آنجا که بودم با همکاری جمعی از استادان دانشگاه و دانشجویان انجمن پیوند اندیشهها را تأسیس کردیم. در این انجمن فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هم داشتیم و خانوادههای بیبضاعت را شناسایی و کمکهای خیران را به آنها میرساندیم. وضعیت اقتصادی من در افغانستان خوب بود تا اینکه برایم مشکلاتی ایجاد شد و مجبور شدم افغانستان را ترک کنم. در ورامین هم مشغول تدریس شدم. ماهانه مبلغ یک میلیون و پانصدهزار تومان درآمد داشتم. در ماههای اول شیوع ویروس کرونا درآمد من به سطح بحرانی رسید. بعد از سپری کردن چندین ماه یک سوم کلاسهای من فعال شده. با این وضعیت زندگی برای ما فوقالعاده مشکل شده است. همشهریان من هم مشکلات زیادی دارند که امیدوارم کسی برای آنها فکری کند.»مهدی 31 ساله خیاط و متولد ایران و ساکن ورامین است او هم این روزها به خاطر کرونا شغلش را از دست داده: «کارگاهم در شهرری بود. یک کارگاه خیاطی داشتم.کت و شلوار دامادی میدوختم؛ هرچند همه این مدت هم کار ما افت کرده بود به خاطر اینکه کلا ازدواجها کم شده. اما همه چشممان به شب عید بود که کرونا آمد و خرابش کرد و کسب و کارمان را کلاً خراب کرد. حتی کارهایی را که کرده بودیم حاضر نبودند حساب کنند. شب عید را یک جوری گذراندیم و گفتیم ببینیم چطور میشود. اما مدام اوضاع بدتر شد. فروشگاهها هم اصلاً حاضر نبودند، جنس جدید سفارش دهند. خلاصه مجبور شدیم جمع کنیم. دیدیم فایده ندارد. باید جواب کارگر را میدادم. هشت کارگر داشتم. مانده بودم توی حقوقشان. مانده بودم توی کرایه مغازه تا دو هفته پیش که مجبور شدم کارگاه را تحویل بدهم. پول پیش را بگیرم و با آن پول کرایههای عقب مانده و حقوقهای معوق را بدهم.»
- کارگرها هم همه افغانستانی بودند؟
- بله همه هموطن بودند. چرخهای خیاطی را گذاشتهام توی انبار نمیدانم چکار کنم.
- برای راهاندازی کار جدید هنوز تصمیمی نگرفتهاید؟
- راستش من هیچ کار دیگری جز خیاطی بلد نیستم. چند ماه است گوشه خانه نشستهام. افسرده شدهام. به نظرم دیگر نمیتوانم روی این کار حساب کنم چون ازدواجها کم شدهاند. اصلاً کرونا هم تمام شود فکر نکنم دیگر بتوانم روی این کار حساب کنم. کرونا زنجیره کارمان را کامل قطع کرد.
آقا محمد هم شرایط مشابه مهدی را دارد او هم کارگاه خیاطی داشته و بعد از کرونا مجبور شد کارش را تعطیل کند: «ده سال بود توی کار خیاطی بودم شش تا کارگر داشتم که آنها را هم از دست دادم. الان دو ماهی هست خانهنشین شدهام. دیگر نمیدانم باید چه فکری کنم و چه کاری راهاندازی کنم.»
- ممکن است در این شرایط به بازگشت به کشورت هم فکر کنی؟
- راستش این روزها جدی به این موضوع هم فکر میکنم.
سرفلکه باقرآباد ورامین همان جایی است که خیلی کارگرهای روزمزد برای پیدا کردن کار تجمع میکنند، همان کارگرانی که حالا به سختی کار برایشان پیدا میشود.
آقای محمدی یکی از همان کارگرهاست که از ولایت پروان به ایران مهاجرت کرده. 60 ساله است: «به خاطر کرونا کمتر کسی سراغمان میآید. خودم هم که بدنم توانی ندارد کرونا بگیرم کارم تمام است.» 20 سال است ایران زندگی میکند، دخترش خیاطی میکند و کمک خرج زندگی است. دو نوهاش هم با او زندگی میکنند دامادش چند وقتی هست از خانه گریخته و به افغانستان برگشته. با ماهی 400 هزار تومان کرایه خانه و خرج اضافه این بچهها مانده است چه کند.محمد 54 ساله هم کارگرساختمانی است: «شغل همه ما ضعیف شده. من هم کارهای ساختمانی میکنم. این بیماری روی چه کسی اثر نگذاشته؟! میدانیم ایرانیهای زیادی هم بیکار شدهاند اما آنها بالاخره یک بیمهای چیزی دارند، یک آب باریکهای هست؛ مختصر مستمری و ... اما ما هیچکدام را نداریم. کرونا که آمد همه چیزمان را از دست دادیم.»
علیه مقاومت اجتماعی
علی ربیعی
دستیارارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
پایان دهه ۹۰ در آستانه قرن جدید، تحولات عظیمـــــی ناشـــی از ســـــاحت سیاســت و روابط بینالملل در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشــــورمــــان رخ داده است. به نظر من با یکی از بیرحمانهترین ســـــیاســـــتهـــــــای توسعهطلبی امریکا حتی بیش از بمباران هیروشیما و جنگ ویتنام روبهرو هستیم. این بار در یک جنگ غیرفیزیکی و حمله به ذهنیت یک جامعه، به منظور به هم ریختن بنیادهای روانی آحاد آن به سر میبریم. از سویی فشار اقتصادی این جنگ بر زندگی مردم - در دورانی که کرونا هم به اندازه کافی روح و روان جامعه را به هم ریخته - و سخت کردن زندگی بر چند دهک وجود دارد. تأسفانگیز اینکه در این دوران با کمترین سطح از انسجام در ابعاد مختلف که لازمه عبور از این بحران است مواجهیم. مطالعه تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد ایالات متحده بعد از خروج از دکترین انزواگرایانه مونروئه و تبدیل امریکا به هژمونی جهانی، نیاز به یک دشمن خارجی برای انسجام داخلی و توجیه مداخلهگری، تجاوز و جاهطلبی در سطح جهان داشت.
به مدت چند دهه اتحاد جماهیر شوروی این نقش را برای امریکا ایفا میکرد. بعد از فروپاشی شوروی، استراتژیستهای امریکایی درصدد برآمدند مکتب کنفسیوس و دین اسلام را جایگزین و از نظر تئوریک آن را به عنوان دشمن معرفی کنند. در نهایت ایران پس از آن تبدیل به هدف شد. این روند با فرازونشیب ادامه داشت تا دورانی که یکی از خشنترین و غیرعقلانیترین رؤسایجمهوری امریکا بر قدرت تکیه زد. این فرد با شعارهای ضد ایرانی در انتخابات شرکت کرد که خود این امر بیسابقه بوده که ایران و برجام در کانون مبارزات انتخاباتی امریکا قرار بگیرد. امریکا سیاست فشار حداکثری خود را با ابزار تحریم به کار گرفت. در کتاب «هنر تحریم» نوشته ریچارد نفیو، ایدئولوژی و اهداف تحریم ایران تبیین و در آن بارها به «فشار بر مردم» اشاره و تأکید شده است. اشاره به شرایطی به مثابه تابستان داغ در ایران نشان میداد هدف از تحریم، کشاندن مردم به خیابانها با فشار اقتصادی و معیشتی و فروپاشی روانی جامعه بوده است. بارها رؤسایجمهوری و مقامات کشورهای اروپایی به ما گفتند که امریکا از سال ۹۷ وعدههای ۳ ماهه و یکساله برای فروپاشی ایران داده است؛ با هر بار شکست موعد خیالی، فشارها بیشتر و بیشتر شد تا جایی که امریکا بینظیرترین محدودیتها در تاریخ روابط معاصر را اعمال کرد.
در مقابل برای عبور جامعه ایران به سلامت از این شرایط دشوار دیدگاههای متفاوتی در داخل شکل گرفت. فارغ از اهداف سیاسی داخلی برای کسب قدرت - که معمولاً افراد پشت نگاهها و ایدئولوژیهایی آن را پنهان میکنند - اگر بخواهیم به طور ساده تفاوت دیدگاهها را فرموله کنیم یک جریان سیاسی بنای خود را بر یک استراتژی دو ستونه قرار داده است: کاهش آثار تحریم و افزایش مقاومت. اما دولت استراتژی سه ستونهای را شامل عقب راندن تحریم، کاهش آثار تحریم و افزایش مقاومت اجتماعی دنبال کرده است. در سیاستهای فرض اول تحریم یک سرنوشت محتوم ایرانی دیده شد و هرگونه عقب راندن تحریم را نوعی وادادگی تفسیر کردند. درحالی که برجام بخشی از استراتژی سه ستونه عقب راندن تحریم بود که بدون حمایت رهبری میسر نمیشد. من معتقدم طبق فرمایش مقام معظم رهبری که «همه راه حلها در داخل کشور است»، عقب راندن تحریم نیز بر اساس یک توانایی داخلی و راهحل برخاسته از قدرت ملی ممکن شد.
نزاعهای سیاسی مطرح در جامعه ایران در قبال امریکا در طی دهههای اخیر با یک صورتبندی ساده از این دو الگو پیروی کرده است (هرچند من برخی را میشناسم که هیاهویشان نه از یک اعتقاد ناب بلکه از سر کشمکشهای کسب قدرت است): دیدگاهی که میگوید اگرچه مسائل ما و امریکا بر اساس عدم تغییر ماهیت امریکایی همچنان باقی خواهد بود اما میتوان مسأله را مدیریت و در شکافهای جهانی با قوی کردن اقتصاد و جامعه در داخل منافع ملی را محقق کرد. دیدگاهی دیگر که من نام آن را رویکرد «ماهیت گرایانه» میگذارم جنگ اقتصادی را واقعیتی محتوم انگاشته و هر تلاشی برای شکستن آن با ابزارهای دیپلماتیک را با یک برچسب نامناسب روبهرو میسازد.
- اگرچه امروزه ترامپ مطابق تصریح مکرر خود خروج از برجام را بزرگترین خدمت به اسرائیل و بسی بزرگتر از به رسمیتشناسی اشغال جولان و تلاش برای صهیونیزه کردن قدس شریف و جعل عنوان «پایتخت» برای آن دانسته - اما نباید فراموش کنیم که آن انسجام ملی که برجام را ممکن کرد یک «استثنا» نبوده، بلکه یک قاعده تکرارپذیر است و در صورت تکرار میتواند در یک تراز تکاملی برتر، امریکا را به همان میزی که آن را ترک کرده بازگرداند. مهم این است که پیروان تز ماهیتگرایانه مذکور به الزامات آن مقاومت ملی که پیشنهاد میکنند ملتزم باشند.
من فارغ از اینکه کدام استراتژی را اتخاذ کنیم فصل مشترک هر دو رویکرد را افزایش مقاومت اجتماعی و انسجام ملی میدانم. سؤال اساسی در این است که الزامات یک مقاومت ملی در شرایط ایران امروز چیست؟ اگر انسجام را به چهار عرصه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و سیاستی تعریف کنیم، من معتقدم پایههای انسجام فرهنگی مبتنی بر انسجام ذهنی و همبستگی و وحدت نظری مردم با ساختار سیاسی شکل میگیرد و انسجام اقتصادی نیز با بهرهگیری از همه ظرفیتها برای کاهش درد و رنج مردم ناشی از جنگ اقتصادی و افزایش تولید پدید میآید و انسجام اجتماعی نیز با میدان دادن به نهادهای اجتماعی، تقویت آنها و ایجاد میانجیهای اجتماعی قوی به دست میآید و انسجام سیاسی نیز با هماهنگی عمیق بین سه قوه، نهادهای حاکمیتی و تولید سیاستهای اثرگذار در این شرایط ایجاد میشود. سؤال من این است آنچه امروز در فضای سیاسی و نخبگان سیاسی کشور در حال رخ دادن است چه مناسبت و رابطهای با انسجامهای مورد نیاز دارد؟ آیا جز از طریق افزایش انسجام در بالا، یعنی در سطوح حاکمیتی و ارتقای سطح سرمایه اجتماعی در پایین میتوان مقامت مؤثر و کارآمد در مقابل قلدری امریکاییها داشت؟ چگونه میتوان در همان حال که امریکا انزوای بیسابقه در سازمان ملل، شورای امنیت و سطح جهانی را تجربه میکند لبه تیز دشمنشناسی را متوجه کانون این مقاومت نمود، و باز هم از «مقاومت» سخن گفت؟ کدام مقاومت؟ چگونه میتوان با زبان فحاشی به رئیس جمهوری منتخب ملت، همان ملت را دعوت به صبر و مقاومت و همدلی کرد؟
لنین تز مشهوری دارد که به زبان ساده میگوید یک نظام مستقر زمانی آسیب میبیند که دو اتفاق به طور همزمان رخ دهند: یعنی از یکسو پایینیها نخواهند و از دیگرسو بالاییها نتوانند. اتفاقاتی که این روزها در میان تریبونداران بالانشین علیه دولت رخ میدهد که به شیوهای بینظیر در ۴۰ سال پس از انقلاب در حال انجام است آیا این مسأله را القا نمیکند؟ هدف براندازی به شیوه جنگ و تروریسم اقتصادی از این قاعده مستثنی نیست و بنابراین «ضد براندازی» نیز مفهومی جز این ندارد که ما به تحریمگران و برپاکنندگان جنگ اقتصادی بگوییم دست شما را خواندهایم، هرچه شما تلاش در به شورش کشاندن مردم تحریمزده از طریق تحدید حق سلامت و حق معیشت و محدودسازی دسترسی ایرانیان به نظام مالی جهانی دارید، ما بر سرمایه اجتماعی خواهیم افزود و از ظرفیت همه مؤلفههای هویت ملی و همه اقشار و همه نخبگان بهره خواهیم برد. آیا این همان مسیری است که فحاشان و هتاکان طی میکنند؟ این حرفهایی که امروز در سطح تریبونها و توئیتها که از افراد ساحت قدرت میشنویم با کدام الزام انسجام اجتماعی و با این گفتارهای انسجام آفرین رهبر معظم انقلاب که فرمودند «توهین و دشنام و نسبت بدون علم به دولتمردان بههیچوجه جایز نیست و برخی از این نسبتها حرام شرعی است» تطابق دارد؟
این روزها خواهد گذشت و قضاوتهای تاریخی درباره سختترین شرایط کشور باقی خواهد ماند.
دستیارارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
پایان دهه ۹۰ در آستانه قرن جدید، تحولات عظیمـــــی ناشـــی از ســـــاحت سیاســت و روابط بینالملل در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشــــورمــــان رخ داده است. به نظر من با یکی از بیرحمانهترین ســـــیاســـــتهـــــــای توسعهطلبی امریکا حتی بیش از بمباران هیروشیما و جنگ ویتنام روبهرو هستیم. این بار در یک جنگ غیرفیزیکی و حمله به ذهنیت یک جامعه، به منظور به هم ریختن بنیادهای روانی آحاد آن به سر میبریم. از سویی فشار اقتصادی این جنگ بر زندگی مردم - در دورانی که کرونا هم به اندازه کافی روح و روان جامعه را به هم ریخته - و سخت کردن زندگی بر چند دهک وجود دارد. تأسفانگیز اینکه در این دوران با کمترین سطح از انسجام در ابعاد مختلف که لازمه عبور از این بحران است مواجهیم. مطالعه تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد ایالات متحده بعد از خروج از دکترین انزواگرایانه مونروئه و تبدیل امریکا به هژمونی جهانی، نیاز به یک دشمن خارجی برای انسجام داخلی و توجیه مداخلهگری، تجاوز و جاهطلبی در سطح جهان داشت.
به مدت چند دهه اتحاد جماهیر شوروی این نقش را برای امریکا ایفا میکرد. بعد از فروپاشی شوروی، استراتژیستهای امریکایی درصدد برآمدند مکتب کنفسیوس و دین اسلام را جایگزین و از نظر تئوریک آن را به عنوان دشمن معرفی کنند. در نهایت ایران پس از آن تبدیل به هدف شد. این روند با فرازونشیب ادامه داشت تا دورانی که یکی از خشنترین و غیرعقلانیترین رؤسایجمهوری امریکا بر قدرت تکیه زد. این فرد با شعارهای ضد ایرانی در انتخابات شرکت کرد که خود این امر بیسابقه بوده که ایران و برجام در کانون مبارزات انتخاباتی امریکا قرار بگیرد. امریکا سیاست فشار حداکثری خود را با ابزار تحریم به کار گرفت. در کتاب «هنر تحریم» نوشته ریچارد نفیو، ایدئولوژی و اهداف تحریم ایران تبیین و در آن بارها به «فشار بر مردم» اشاره و تأکید شده است. اشاره به شرایطی به مثابه تابستان داغ در ایران نشان میداد هدف از تحریم، کشاندن مردم به خیابانها با فشار اقتصادی و معیشتی و فروپاشی روانی جامعه بوده است. بارها رؤسایجمهوری و مقامات کشورهای اروپایی به ما گفتند که امریکا از سال ۹۷ وعدههای ۳ ماهه و یکساله برای فروپاشی ایران داده است؛ با هر بار شکست موعد خیالی، فشارها بیشتر و بیشتر شد تا جایی که امریکا بینظیرترین محدودیتها در تاریخ روابط معاصر را اعمال کرد.
در مقابل برای عبور جامعه ایران به سلامت از این شرایط دشوار دیدگاههای متفاوتی در داخل شکل گرفت. فارغ از اهداف سیاسی داخلی برای کسب قدرت - که معمولاً افراد پشت نگاهها و ایدئولوژیهایی آن را پنهان میکنند - اگر بخواهیم به طور ساده تفاوت دیدگاهها را فرموله کنیم یک جریان سیاسی بنای خود را بر یک استراتژی دو ستونه قرار داده است: کاهش آثار تحریم و افزایش مقاومت. اما دولت استراتژی سه ستونهای را شامل عقب راندن تحریم، کاهش آثار تحریم و افزایش مقاومت اجتماعی دنبال کرده است. در سیاستهای فرض اول تحریم یک سرنوشت محتوم ایرانی دیده شد و هرگونه عقب راندن تحریم را نوعی وادادگی تفسیر کردند. درحالی که برجام بخشی از استراتژی سه ستونه عقب راندن تحریم بود که بدون حمایت رهبری میسر نمیشد. من معتقدم طبق فرمایش مقام معظم رهبری که «همه راه حلها در داخل کشور است»، عقب راندن تحریم نیز بر اساس یک توانایی داخلی و راهحل برخاسته از قدرت ملی ممکن شد.
نزاعهای سیاسی مطرح در جامعه ایران در قبال امریکا در طی دهههای اخیر با یک صورتبندی ساده از این دو الگو پیروی کرده است (هرچند من برخی را میشناسم که هیاهویشان نه از یک اعتقاد ناب بلکه از سر کشمکشهای کسب قدرت است): دیدگاهی که میگوید اگرچه مسائل ما و امریکا بر اساس عدم تغییر ماهیت امریکایی همچنان باقی خواهد بود اما میتوان مسأله را مدیریت و در شکافهای جهانی با قوی کردن اقتصاد و جامعه در داخل منافع ملی را محقق کرد. دیدگاهی دیگر که من نام آن را رویکرد «ماهیت گرایانه» میگذارم جنگ اقتصادی را واقعیتی محتوم انگاشته و هر تلاشی برای شکستن آن با ابزارهای دیپلماتیک را با یک برچسب نامناسب روبهرو میسازد.
- اگرچه امروزه ترامپ مطابق تصریح مکرر خود خروج از برجام را بزرگترین خدمت به اسرائیل و بسی بزرگتر از به رسمیتشناسی اشغال جولان و تلاش برای صهیونیزه کردن قدس شریف و جعل عنوان «پایتخت» برای آن دانسته - اما نباید فراموش کنیم که آن انسجام ملی که برجام را ممکن کرد یک «استثنا» نبوده، بلکه یک قاعده تکرارپذیر است و در صورت تکرار میتواند در یک تراز تکاملی برتر، امریکا را به همان میزی که آن را ترک کرده بازگرداند. مهم این است که پیروان تز ماهیتگرایانه مذکور به الزامات آن مقاومت ملی که پیشنهاد میکنند ملتزم باشند.
من فارغ از اینکه کدام استراتژی را اتخاذ کنیم فصل مشترک هر دو رویکرد را افزایش مقاومت اجتماعی و انسجام ملی میدانم. سؤال اساسی در این است که الزامات یک مقاومت ملی در شرایط ایران امروز چیست؟ اگر انسجام را به چهار عرصه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و سیاستی تعریف کنیم، من معتقدم پایههای انسجام فرهنگی مبتنی بر انسجام ذهنی و همبستگی و وحدت نظری مردم با ساختار سیاسی شکل میگیرد و انسجام اقتصادی نیز با بهرهگیری از همه ظرفیتها برای کاهش درد و رنج مردم ناشی از جنگ اقتصادی و افزایش تولید پدید میآید و انسجام اجتماعی نیز با میدان دادن به نهادهای اجتماعی، تقویت آنها و ایجاد میانجیهای اجتماعی قوی به دست میآید و انسجام سیاسی نیز با هماهنگی عمیق بین سه قوه، نهادهای حاکمیتی و تولید سیاستهای اثرگذار در این شرایط ایجاد میشود. سؤال من این است آنچه امروز در فضای سیاسی و نخبگان سیاسی کشور در حال رخ دادن است چه مناسبت و رابطهای با انسجامهای مورد نیاز دارد؟ آیا جز از طریق افزایش انسجام در بالا، یعنی در سطوح حاکمیتی و ارتقای سطح سرمایه اجتماعی در پایین میتوان مقامت مؤثر و کارآمد در مقابل قلدری امریکاییها داشت؟ چگونه میتوان در همان حال که امریکا انزوای بیسابقه در سازمان ملل، شورای امنیت و سطح جهانی را تجربه میکند لبه تیز دشمنشناسی را متوجه کانون این مقاومت نمود، و باز هم از «مقاومت» سخن گفت؟ کدام مقاومت؟ چگونه میتوان با زبان فحاشی به رئیس جمهوری منتخب ملت، همان ملت را دعوت به صبر و مقاومت و همدلی کرد؟
لنین تز مشهوری دارد که به زبان ساده میگوید یک نظام مستقر زمانی آسیب میبیند که دو اتفاق به طور همزمان رخ دهند: یعنی از یکسو پایینیها نخواهند و از دیگرسو بالاییها نتوانند. اتفاقاتی که این روزها در میان تریبونداران بالانشین علیه دولت رخ میدهد که به شیوهای بینظیر در ۴۰ سال پس از انقلاب در حال انجام است آیا این مسأله را القا نمیکند؟ هدف براندازی به شیوه جنگ و تروریسم اقتصادی از این قاعده مستثنی نیست و بنابراین «ضد براندازی» نیز مفهومی جز این ندارد که ما به تحریمگران و برپاکنندگان جنگ اقتصادی بگوییم دست شما را خواندهایم، هرچه شما تلاش در به شورش کشاندن مردم تحریمزده از طریق تحدید حق سلامت و حق معیشت و محدودسازی دسترسی ایرانیان به نظام مالی جهانی دارید، ما بر سرمایه اجتماعی خواهیم افزود و از ظرفیت همه مؤلفههای هویت ملی و همه اقشار و همه نخبگان بهره خواهیم برد. آیا این همان مسیری است که فحاشان و هتاکان طی میکنند؟ این حرفهایی که امروز در سطح تریبونها و توئیتها که از افراد ساحت قدرت میشنویم با کدام الزام انسجام اجتماعی و با این گفتارهای انسجام آفرین رهبر معظم انقلاب که فرمودند «توهین و دشنام و نسبت بدون علم به دولتمردان بههیچوجه جایز نیست و برخی از این نسبتها حرام شرعی است» تطابق دارد؟
این روزها خواهد گذشت و قضاوتهای تاریخی درباره سختترین شرایط کشور باقی خواهد ماند.
«سبا»؛ از سلامت بانوان ایرانی تا مقابله با کرونا
معصومه ابتکار
معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری
کارآمدی نظام بهداشت و درمان در همه کشورها بویژه کشورهای پیشرفته اهمیت خاص داشته و حتی گاه برای کسب آرا و اشتیاق مردم، محل مناقشه جناحهای رقیب قرار میگیرد. چرا که جامعه سالم از نظر جسمی و روحی، در مسیری رو به پیشرفت در همه ابعاد بوده و ضعف در مقابله با بیماریها، علاوه بر مرگ و میر و خسارات انسانی و روانی، هزینههای زیادی به نظامهای بیمه و درمان تحمیل میکند. در ایران، طی دهههای اخیر نظام بهداشت پایه و درمان، تحولات بزرگی داشته و سبب افزایش دستکم 25 سال امید زندگی ایرانیان شده است. مرگ و میر مادران و کودکان به صورت چشمگیری کاهش یافته و با افزودن تختهای بیمارستانی و مراکز درمانی دولتی و خصوصی پیشرفته و سرمایهگذاری گسترده در جهت تربیت کادر درمان متخصص، کادر درمانی و پزشکان زن و مرد توانستهاند بهترین خدمات را ارائه دهند. به همین دلیل ایران تبدیل به قویترین مرکز خدمات درمانی منطقه شده و توریسم درمانی، ظرفیتهای بسیاری برای کشور فراهم کرده است. این دستاوردها در دولتهای یازدهم و دوازدهم با وجود تحریم و پاندمی ارتقا یافته است. بویژه آنکه این عرصه به جهت نوع خدمات و پذیرش بیماران، با زنان و مردان به صورت مساوی و بلکه با توجه به اهمیت بهداشت باروری، رویکردی تأکیدی بر توجه به زنان در نظام بهداشتی و درمانی داشته است. مانند برنامههای مختلف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مثل «هرخانه، یک پایگاه سلامت» که با هدف تقویت نقش زنان در اصلاح سبک زندگی و بهبود سلامت خانواده با موفقیت دنبال میشود. این اولین مرحله در هر تحول اصلاحی و رویکرد سیاستگذاران و مردم است. مرحله دوم، اصلاح سبک زندگی و رفتار فردی خانوادگی و اجتماعی بوده که هفته «سبا» مصادف با هفته آخر مهر ماه با تأکید بر «سلامت بانوان ایران» و برای انتشار آگاهی در مورد سلامت زنان و مخاطرات فراروی آنها برگزار میشود. در اینجا اشارهای کنم به یکی از گامهای محکم دولت دوازدهم که تدوین و تصویب نهایی شاخصهای عدالت جنسیتی از جمله شاخص «سلامت زنان» بوده است. برمبنای این شاخصها و با توجه به وضعیت هر استان، برای اولین بار سند ارتقای وضعیت زنان و خانواده شامل برنامه عملیاتی برای رسیدن به تغییر در کیفیت زندگی، توسط شورای برنامهریزی و توسعه 31 استان تصویب شد. یکی از فصول این اسناد، موضوع سلامت است که خوشبختانه با همکاری دانشگاههای علوم پزشکی در استانها، مراحل اجرایی این سند آغاز شده و البته همکاری دانشگاهیان، سازمانهای مردم نهاد و بخش خصوصی در تحقق این برنامه بسیار کلیدی محسوب میشود و تنظیم و ابلاغ سند ارتقای سلامت زنان در سطح ملی حتماً میتواند روند بهبود شاخصها را تسریع کند. براساس برنامه مصوب ستاد ملی زن و خانواده و مصوبه دولت، همچنین برنامه نشاط و ورزش برای دستگاههای دولتی و گروههای مختلف زنان تعریف شده و با تلاش وزارت ورزش و جوانان، وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم مراحل اجرایی را طی میکند تا توجه بیشتر به نشاط زنان و دختران را در شرایط فعلی تضمین کند. در این حال، توجه به نشاط و سلامت روانی یکی از مسائل مهم دوران معاصر به خصوص بعد از همهگیری کرونا است. معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده در قالب کارگروه مشورتی سلامت، به مسائل مختلف با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پرداخته و تلاش دارد در بحران همهگیری کووید 19 در کنار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار گیرد. اما در عین حال برای مقابله با این بحران، بدنه اجتماعی و تک تک آحاد ملت نیز نقش مهمی ایفا میکنند که اگر نباشد، تلاشهای دولتی ناقص و حتی گاه بیفایده خواهد شد. در این میان رسانهها، چه صدا و سیما و چه رسانههای خبری حقیقی و مجازی دارای مسئولیت هستند. در هفته سلامت بانوان ایرانی لازم است از همه زنان و دختران عزیز این مرز و بوم تقاضا کنیم که برای سلامتی خود، جامعه و خانواده، همچنین محافظت از کادر درمان فداکار کشور، دستورالعملهای بهداشتی را نه تنها رعایت که مبلغ و مروج آن باشند. نقش این نیمه جامعه در ترویج یک فکر و ایده بر کسی پوشیده نیست و از ازل و در عالم خلقت بر این منوال آفریده شده است؛ تأثیرگذار و تعیین کننده، سرمشق و مربی و فداکار و صفشکن. در هفته سبا، با گرامیداشت نقش بیبدیل خادمین سلامت و یاد شهدای سلامت تلاشی دوباره کنیم برای نقشآفرینی در مقابله با بحران جهانی کرونا...
معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری
کارآمدی نظام بهداشت و درمان در همه کشورها بویژه کشورهای پیشرفته اهمیت خاص داشته و حتی گاه برای کسب آرا و اشتیاق مردم، محل مناقشه جناحهای رقیب قرار میگیرد. چرا که جامعه سالم از نظر جسمی و روحی، در مسیری رو به پیشرفت در همه ابعاد بوده و ضعف در مقابله با بیماریها، علاوه بر مرگ و میر و خسارات انسانی و روانی، هزینههای زیادی به نظامهای بیمه و درمان تحمیل میکند. در ایران، طی دهههای اخیر نظام بهداشت پایه و درمان، تحولات بزرگی داشته و سبب افزایش دستکم 25 سال امید زندگی ایرانیان شده است. مرگ و میر مادران و کودکان به صورت چشمگیری کاهش یافته و با افزودن تختهای بیمارستانی و مراکز درمانی دولتی و خصوصی پیشرفته و سرمایهگذاری گسترده در جهت تربیت کادر درمان متخصص، کادر درمانی و پزشکان زن و مرد توانستهاند بهترین خدمات را ارائه دهند. به همین دلیل ایران تبدیل به قویترین مرکز خدمات درمانی منطقه شده و توریسم درمانی، ظرفیتهای بسیاری برای کشور فراهم کرده است. این دستاوردها در دولتهای یازدهم و دوازدهم با وجود تحریم و پاندمی ارتقا یافته است. بویژه آنکه این عرصه به جهت نوع خدمات و پذیرش بیماران، با زنان و مردان به صورت مساوی و بلکه با توجه به اهمیت بهداشت باروری، رویکردی تأکیدی بر توجه به زنان در نظام بهداشتی و درمانی داشته است. مانند برنامههای مختلف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مثل «هرخانه، یک پایگاه سلامت» که با هدف تقویت نقش زنان در اصلاح سبک زندگی و بهبود سلامت خانواده با موفقیت دنبال میشود. این اولین مرحله در هر تحول اصلاحی و رویکرد سیاستگذاران و مردم است. مرحله دوم، اصلاح سبک زندگی و رفتار فردی خانوادگی و اجتماعی بوده که هفته «سبا» مصادف با هفته آخر مهر ماه با تأکید بر «سلامت بانوان ایران» و برای انتشار آگاهی در مورد سلامت زنان و مخاطرات فراروی آنها برگزار میشود. در اینجا اشارهای کنم به یکی از گامهای محکم دولت دوازدهم که تدوین و تصویب نهایی شاخصهای عدالت جنسیتی از جمله شاخص «سلامت زنان» بوده است. برمبنای این شاخصها و با توجه به وضعیت هر استان، برای اولین بار سند ارتقای وضعیت زنان و خانواده شامل برنامه عملیاتی برای رسیدن به تغییر در کیفیت زندگی، توسط شورای برنامهریزی و توسعه 31 استان تصویب شد. یکی از فصول این اسناد، موضوع سلامت است که خوشبختانه با همکاری دانشگاههای علوم پزشکی در استانها، مراحل اجرایی این سند آغاز شده و البته همکاری دانشگاهیان، سازمانهای مردم نهاد و بخش خصوصی در تحقق این برنامه بسیار کلیدی محسوب میشود و تنظیم و ابلاغ سند ارتقای سلامت زنان در سطح ملی حتماً میتواند روند بهبود شاخصها را تسریع کند. براساس برنامه مصوب ستاد ملی زن و خانواده و مصوبه دولت، همچنین برنامه نشاط و ورزش برای دستگاههای دولتی و گروههای مختلف زنان تعریف شده و با تلاش وزارت ورزش و جوانان، وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم مراحل اجرایی را طی میکند تا توجه بیشتر به نشاط زنان و دختران را در شرایط فعلی تضمین کند. در این حال، توجه به نشاط و سلامت روانی یکی از مسائل مهم دوران معاصر به خصوص بعد از همهگیری کرونا است. معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده در قالب کارگروه مشورتی سلامت، به مسائل مختلف با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پرداخته و تلاش دارد در بحران همهگیری کووید 19 در کنار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار گیرد. اما در عین حال برای مقابله با این بحران، بدنه اجتماعی و تک تک آحاد ملت نیز نقش مهمی ایفا میکنند که اگر نباشد، تلاشهای دولتی ناقص و حتی گاه بیفایده خواهد شد. در این میان رسانهها، چه صدا و سیما و چه رسانههای خبری حقیقی و مجازی دارای مسئولیت هستند. در هفته سلامت بانوان ایرانی لازم است از همه زنان و دختران عزیز این مرز و بوم تقاضا کنیم که برای سلامتی خود، جامعه و خانواده، همچنین محافظت از کادر درمان فداکار کشور، دستورالعملهای بهداشتی را نه تنها رعایت که مبلغ و مروج آن باشند. نقش این نیمه جامعه در ترویج یک فکر و ایده بر کسی پوشیده نیست و از ازل و در عالم خلقت بر این منوال آفریده شده است؛ تأثیرگذار و تعیین کننده، سرمشق و مربی و فداکار و صفشکن. در هفته سبا، با گرامیداشت نقش بیبدیل خادمین سلامت و یاد شهدای سلامت تلاشی دوباره کنیم برای نقشآفرینی در مقابله با بحران جهانی کرونا...
هدایت نقدینگی به سمت بنگاههای کوچک و متوسط
سیدمرتضی افقه
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران
بانک مرکزی در گزارشی که از تحولات اقتصاد کلان ارائه کرده، به توضیح اقدامات خود به منظور دستیابی به هدفگذاری 22 درصدی برای تورم سال جاری، پرداخته است. از آنجا که در چند سال گذشته متغیرهای غیراقتصادی بخصوص متغیر سیاسی متغیر فعال و تأثیرگذار در حوزه اقتصاد بوده و به ناچار سیاستهای اقتصادی (اعم از پولی و مالی) منفعل بودهاند، تحلیل و بررسی میزان موفقیت بانک مرکزی در کنترل نرخ تورم و سایر اهداف، به چگونگی روند تحولات سیاسی داخلی و بخصوص خارجی بستگی اجتناب ناپذیری دارد. به دلیل این واقعیت است که بانک مرکزی در همین گزارش، امکان موفقیت اقدامات سیاستی خود را با احتیاط بیان کرده است: «تحلیل تحولات اقتصاد کلان نشان میدهد که متغیرهای برون زا بیشترین اثر را بر تورم داشته است.» یا در انتهای گزارش اقدامات ضد تورمی خود آورده است که: «در مجموع، عوامل متعددی شامل افزایش قیمت مسکن، ارز و... تورم هدف اعلام شده توسط بانک مرکزی را تهدید میکند.» اگر چه بانک مرکزی شیوع کرونا و تحریم را دلیل نرخ رشد منفی برخی بخشهای اقتصادی و فشار تورمی ذکر کرده است اما به نظر میرسد که به دلایل مختلف، بخشهای اقتصادی کشور از شیوع غیرمنتظره ویروس کووید 19، به طور نسبی کمتر از بسیاری از کشورها آسیب دیدهاند. این نتیجه البته امتیازی تلقی نمیشود زیرا اقتصاد کشور، پیش و بیش از اثرپذیری از کرونا، درگیر تشدید تحریمها شده است و نتایج ناشی از همهگیری این بیماری نسبت به صدمات تحریم چندان مشهود نبودهاند. به علاوه، اینکه بخشی از تعطیلات اجباری ماههای اول مواجهه با این بیماری با تعطیلات عید همزمان بود و بنابراین، واحدهای اقتصادی در بخش صنعت و کشاورزی به صورت طولانی مدت، با مشکل چندانی مواجه نبودند هر چند که همزمان با فصل گردشگری در تعطیلات نوروز، زیربخش گردشگری و فعالیتهای مرتبط با آن دچار آسیب جدی شدند. در گزارش بانک مرکزی هم تنها بخش خدمات است که نرخ رشد منفی داشته است و بخشهای کشاورزی و صنعت (بدون نفت) رشدهای مثبتی داشته اند. با این وصف، تداوم تحریمها دامنه موفقیت سیاستهای اقتصادی (پولی و مالی) دولت را بسیار کم اثر و با نااطمینانی همراه کرده است. در گزارش بانک مرکزی، به سه اقدام برای دستیابی به هدف تورم تعیین شده اشاره شده است: استمرار حراج اوراق بدهی، تأمین ارز مورد نیاز برای واردات و بازبینی در نسبت سپردههای قانونی. کسانی که با مبانی اقتصاد آشنا هستند میدانند که تمرکز سیاستهای مالی و پولی دولت عمدتاً بر متغیرهای اسمی است و بنابراین نقش مُسَکن و آن هم کوتاه مدت را ایفا میکنند. در واقع اعمال این سیاستها توسط سیاستگذار با این امید است که بخش حقیقی اقتصاد (بخشهای تولیدی) فرصت یابند تا خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. بنابراین اگر سیاستهای پولی و مالی نتوانند بر متغیرهای واقعی (بخشهای تولیدی) تأثیر داشته باشند، توسل به آنها میتواند موجب کاهش رفاه جامعه شود. بنابراین در شرایط فعلی که کشور با تحریم جدی مواجه است، از بین سه اقدام انجام شده توسط بانک مرکزی برای نیل به هدف تورمی تعیین شده، تأمین ارز مورد نیاز برای واردات بخشهای تولید میتواند بیشترین اثر را در کاهش تورم و کاهش قدرت خرید و سطح رفاه افراد جامعه داشته باشد. روشهای دیگر برای کنترل تورم (فروش اوراق بدهی و تعدیل نسبت سپرده قانونی)، اگر منجر به کاهش نقدینگی مورد نیاز بخش تولید به خصوص واحدهای کوچک و متوسط شود به رکود و بیکاری دامن میزند، هرچند ممکن است نرخ تورم را نیز کاهش دهد. دلیل این امر آن است که به رغم تأکید مکرر برخی اقتصاددانان و تصمیمگیران بر وجود نقدینگی زیاد در اقتصاد، بسیاری از بنگاههای کوچک و متوسط از کمبود نقدینگی مورد نیاز برای تداوم فعالیتهای خود شاکی هستند. از آنجا که بنگاههای کوچک و متوسط سهم بالایی در ایجاد فرصتهای شغلی دارند و بنابراین نقش توزیع درآمدی پررنگی دارند، هر سیاستی که مشکلات این بنگاهها را رفع کند تأثیر فوریتری بر کاهش درد و رنج اقتصادی توده مردم میتواند داشته باشد. در واقع مشکل نقدینگی بیش از آنکه از مازاد آن باشد ناشی از جذب آن توسط بخش غیرمولد است که زمینه افزایش تورم را نیز فراهم میکند. به همین دلیل، برخلاف اصرار برخی اقتصاددانان بر کاهش نقدینگی توسط بانک مرکزی، شاید بهتر باشد که بر روشهای هدایت نقدینگی به بنگاههای اقتصادی تأکید کرد. با این وصف، با توجه به بی ثباتی بازارهای ارز و طلا در شرایط فعلی و سودآوری فوق العاده سوداگری در این بازار و دیگر فعالیتهای غیرمولد، سود پایین اوراق بدهی در مقایسه با فعالیتهای سوداگرانه ارز و طلا، مانع از آن خواهد شد که سیاست فروش اوراق بدهی با موفقیت چندانی مواجه شود، مگر فروش تحمیلی این اوراق به پیمانکاران طلبکار از دولت که خود به نوعی اجحاف به این گروه از فعالان اقتصادی است و تبعات منفی دیگر دارد که تبیین آن در حوصله این نوشته کوتاه نمیگنجد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران
بانک مرکزی در گزارشی که از تحولات اقتصاد کلان ارائه کرده، به توضیح اقدامات خود به منظور دستیابی به هدفگذاری 22 درصدی برای تورم سال جاری، پرداخته است. از آنجا که در چند سال گذشته متغیرهای غیراقتصادی بخصوص متغیر سیاسی متغیر فعال و تأثیرگذار در حوزه اقتصاد بوده و به ناچار سیاستهای اقتصادی (اعم از پولی و مالی) منفعل بودهاند، تحلیل و بررسی میزان موفقیت بانک مرکزی در کنترل نرخ تورم و سایر اهداف، به چگونگی روند تحولات سیاسی داخلی و بخصوص خارجی بستگی اجتناب ناپذیری دارد. به دلیل این واقعیت است که بانک مرکزی در همین گزارش، امکان موفقیت اقدامات سیاستی خود را با احتیاط بیان کرده است: «تحلیل تحولات اقتصاد کلان نشان میدهد که متغیرهای برون زا بیشترین اثر را بر تورم داشته است.» یا در انتهای گزارش اقدامات ضد تورمی خود آورده است که: «در مجموع، عوامل متعددی شامل افزایش قیمت مسکن، ارز و... تورم هدف اعلام شده توسط بانک مرکزی را تهدید میکند.» اگر چه بانک مرکزی شیوع کرونا و تحریم را دلیل نرخ رشد منفی برخی بخشهای اقتصادی و فشار تورمی ذکر کرده است اما به نظر میرسد که به دلایل مختلف، بخشهای اقتصادی کشور از شیوع غیرمنتظره ویروس کووید 19، به طور نسبی کمتر از بسیاری از کشورها آسیب دیدهاند. این نتیجه البته امتیازی تلقی نمیشود زیرا اقتصاد کشور، پیش و بیش از اثرپذیری از کرونا، درگیر تشدید تحریمها شده است و نتایج ناشی از همهگیری این بیماری نسبت به صدمات تحریم چندان مشهود نبودهاند. به علاوه، اینکه بخشی از تعطیلات اجباری ماههای اول مواجهه با این بیماری با تعطیلات عید همزمان بود و بنابراین، واحدهای اقتصادی در بخش صنعت و کشاورزی به صورت طولانی مدت، با مشکل چندانی مواجه نبودند هر چند که همزمان با فصل گردشگری در تعطیلات نوروز، زیربخش گردشگری و فعالیتهای مرتبط با آن دچار آسیب جدی شدند. در گزارش بانک مرکزی هم تنها بخش خدمات است که نرخ رشد منفی داشته است و بخشهای کشاورزی و صنعت (بدون نفت) رشدهای مثبتی داشته اند. با این وصف، تداوم تحریمها دامنه موفقیت سیاستهای اقتصادی (پولی و مالی) دولت را بسیار کم اثر و با نااطمینانی همراه کرده است. در گزارش بانک مرکزی، به سه اقدام برای دستیابی به هدف تورم تعیین شده اشاره شده است: استمرار حراج اوراق بدهی، تأمین ارز مورد نیاز برای واردات و بازبینی در نسبت سپردههای قانونی. کسانی که با مبانی اقتصاد آشنا هستند میدانند که تمرکز سیاستهای مالی و پولی دولت عمدتاً بر متغیرهای اسمی است و بنابراین نقش مُسَکن و آن هم کوتاه مدت را ایفا میکنند. در واقع اعمال این سیاستها توسط سیاستگذار با این امید است که بخش حقیقی اقتصاد (بخشهای تولیدی) فرصت یابند تا خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. بنابراین اگر سیاستهای پولی و مالی نتوانند بر متغیرهای واقعی (بخشهای تولیدی) تأثیر داشته باشند، توسل به آنها میتواند موجب کاهش رفاه جامعه شود. بنابراین در شرایط فعلی که کشور با تحریم جدی مواجه است، از بین سه اقدام انجام شده توسط بانک مرکزی برای نیل به هدف تورمی تعیین شده، تأمین ارز مورد نیاز برای واردات بخشهای تولید میتواند بیشترین اثر را در کاهش تورم و کاهش قدرت خرید و سطح رفاه افراد جامعه داشته باشد. روشهای دیگر برای کنترل تورم (فروش اوراق بدهی و تعدیل نسبت سپرده قانونی)، اگر منجر به کاهش نقدینگی مورد نیاز بخش تولید به خصوص واحدهای کوچک و متوسط شود به رکود و بیکاری دامن میزند، هرچند ممکن است نرخ تورم را نیز کاهش دهد. دلیل این امر آن است که به رغم تأکید مکرر برخی اقتصاددانان و تصمیمگیران بر وجود نقدینگی زیاد در اقتصاد، بسیاری از بنگاههای کوچک و متوسط از کمبود نقدینگی مورد نیاز برای تداوم فعالیتهای خود شاکی هستند. از آنجا که بنگاههای کوچک و متوسط سهم بالایی در ایجاد فرصتهای شغلی دارند و بنابراین نقش توزیع درآمدی پررنگی دارند، هر سیاستی که مشکلات این بنگاهها را رفع کند تأثیر فوریتری بر کاهش درد و رنج اقتصادی توده مردم میتواند داشته باشد. در واقع مشکل نقدینگی بیش از آنکه از مازاد آن باشد ناشی از جذب آن توسط بخش غیرمولد است که زمینه افزایش تورم را نیز فراهم میکند. به همین دلیل، برخلاف اصرار برخی اقتصاددانان بر کاهش نقدینگی توسط بانک مرکزی، شاید بهتر باشد که بر روشهای هدایت نقدینگی به بنگاههای اقتصادی تأکید کرد. با این وصف، با توجه به بی ثباتی بازارهای ارز و طلا در شرایط فعلی و سودآوری فوق العاده سوداگری در این بازار و دیگر فعالیتهای غیرمولد، سود پایین اوراق بدهی در مقایسه با فعالیتهای سوداگرانه ارز و طلا، مانع از آن خواهد شد که سیاست فروش اوراق بدهی با موفقیت چندانی مواجه شود، مگر فروش تحمیلی این اوراق به پیمانکاران طلبکار از دولت که خود به نوعی اجحاف به این گروه از فعالان اقتصادی است و تبعات منفی دیگر دارد که تبیین آن در حوصله این نوشته کوتاه نمیگنجد.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو میکنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
مرخصی به پرستارها/ یک شهروند: پرستارهایی که از بیماران کرونایی مراقبت میکنند مثل سربازان در جبهههای جنگ هستند. لطفاً به این پرستارهای محترم هر یکماه چند روز مرخصی بدهند تا بتوانند استراحتی کرده و با خانواده خود دیداری داشته باشند.
توان خرید لاستیک آزاد ندارم/ آقای قاسمی: مدتی است دنبال لاستیک خودرو هستم. هرجا میروم سایتی را معرفی میکنند. سایت باز نشده بسته میشود. آیا من و امثال من سرکاریم؟ توان خرید لاستیک به قیمت آزاد هم ندارم.
ازدحام مسافر در اتوبوس/ یک شهروند: از میدان خراسان خیابان لرزاده سوار اتوبوس شدم به مقصد میدان رازی. ساعت 10 شب بود و مبلغ 2000 تومان هم از ما پول گرفتند. داخل اتوبوس پر از مسافر بود چیزی نزدیک به 70 نفر که اکثراً دو نفر کنار هم نشسته و عده زیادی هم به صورت ایستاده سوار بودند. چرا تعداد اتوبوسها را بیشتر نمیکنند تا مردم مجبور نشوند با این وضع سوار اتوبوس شوند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
مرخصی به پرستارها/ یک شهروند: پرستارهایی که از بیماران کرونایی مراقبت میکنند مثل سربازان در جبهههای جنگ هستند. لطفاً به این پرستارهای محترم هر یکماه چند روز مرخصی بدهند تا بتوانند استراحتی کرده و با خانواده خود دیداری داشته باشند.
توان خرید لاستیک آزاد ندارم/ آقای قاسمی: مدتی است دنبال لاستیک خودرو هستم. هرجا میروم سایتی را معرفی میکنند. سایت باز نشده بسته میشود. آیا من و امثال من سرکاریم؟ توان خرید لاستیک به قیمت آزاد هم ندارم.
ازدحام مسافر در اتوبوس/ یک شهروند: از میدان خراسان خیابان لرزاده سوار اتوبوس شدم به مقصد میدان رازی. ساعت 10 شب بود و مبلغ 2000 تومان هم از ما پول گرفتند. داخل اتوبوس پر از مسافر بود چیزی نزدیک به 70 نفر که اکثراً دو نفر کنار هم نشسته و عده زیادی هم به صورت ایستاده سوار بودند. چرا تعداد اتوبوسها را بیشتر نمیکنند تا مردم مجبور نشوند با این وضع سوار اتوبوس شوند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
برگزاری مراسم عزاداری های روزهای آخر ماه صفر
-
از موج توهین تا تهدید به اعدام
-
تفکر جهانی بر بستر فرهنگ بومی در سینمای کودک
-
پایان تحریم تسلیحاتی ایران
-
کاهش تردد 23 درصدی بیناستانی
-
سقوط اقتصادی امریکا؛ سقوط ترامپ؟
-
شکنجه، تحقیر و بازداشت خودسرانه ممنوع
-
تهدیدهای «مومو» و مراقبت از کودکان ونوجوانان
-
حریم منظری برج آزادی در ۴۹ سالگیاش شکست
-
غربت مهاجران پشت حصار کرونا
-
علیه مقاومت اجتماعی
-
«سبا»؛ از سلامت بانوان ایرانی تا مقابله با کرونا
-
هدایت نقدینگی به سمت بنگاههای کوچک و متوسط
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین